Health <- بازگشت

اثرات نامتناسب جنگ و درگیری بر زنان و دختران/نوشته: هاتی فلبز/ترجمه: پروین عرفانی

۱.مقدمه

«اغلب، دینامیک تناقضات جنسیتی، انعکاس در فرهنگ سکسیستی و جنسیتی دارند: از مردان انتظار می رود بجنگند و زنان مجبور به فرار می شوند.»

در زمان جنگ در اقصی نقاط جهان، زنان و دختران بیش از همه آسیب پذیر هستند. به هنگام جنگ، نابرابری‌ها افزایش می یابند،  زیرساخت‌ها و روابط اجتماعی متغیر می‌شوند و حقوق مدنی و شهروندی در معرض خطر قرار می گیرند. به دلیل مجموعه ای از این عوامل، زنان عواقب و لطمات پایدار حاصل از جنگ و درگیریها را متحمل می شوند. زنان به انواع و اشکال مختلف و متعدد از وقوع جنگها و درگیریها رنج می برند. عدم دسترسی به منابع غذایی، نداشتن امنیت، جابجایی و آوارگی، افزایش قاچاق انسانی و اختلال در دسترسی به مراقبت های پزشکی و بهداشتی از جمله مصائبی هستند که زنان با آنها درگیر می شوند.از طرف دیگر، علیرغم داده های موجود حاکی از موفقیت زنان در پیشبرد مذاکرات صلح، زنان عموما از شراکت در مذاکرات صلح و پیشگیری از درگیریها کنار گذاشته میشوند. به علاوه،  زنان توسط طرفین درگیر در جنگها مورد تجاوز و تعرض جنسی قرار میگیرند. در طی تاریخ ، تجاوزات سیستماتیک جنسی از جمله  تاکتیک های جنگی به شمار آمده است. علی رغم آنکه زنان مشارکت مستقیم حداقلی در جنگها دارند، آنها بیشترین صدمات را متحمل می شوند. بسیاری از این مسائل، پیامدهای بلند مدت جنگها در سده های  گذشته هستند که متاسفانه بهبود قابل توجهی نیافته اند. در حالی که تلاش های کنونی سازمان ملل متحده و سایر عوامل بین المللی حائز اهمیت هستند ، اما در جنگها و درگیریها آینده، زنان و کودکان باید از حمایت های بیشتر و اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از تاثیرات نامتناسب جنگ برخوردار شوند.

در بخش اول این مقاله به تفصیل به عدم دسترسی زنان به منابع غذایی در زمان جنگ،  نداشتن امنیت، جابجایی و آوارگی، افزایش قاچاق انسانی و اختلال در دسترسی به مراقبت های باروری و بهداشتی پرداخته می شود.  بخش دوم به بررسی طرد تاریخی زنان از مذاکرات صلح می پردازد. در بخش سوم بحران جاری زنان و دختران در اوکراین مورد بحث قرار می گیرد. در پایان، بخش چهارم،  قطعنامه‌ها، برنامه‌ها و حمایت‌های سازمان ملل متحد مرور می شود.

۲. ناامنی غذایی و قحطی در زمان جنگ

گرسنگی «هم علت و هم نتیجه» درگیری و جنگ  است.در مناطقی که گرفتار بحرانهای غذایی هستندِ، درگیری و جنگ عامل اصلی گرسنگی است. جنگ و درگیری اغلب کشاورزان را آواره می کند، محصولات کشاورزی را از بین می برد، بازارهای مواد غذایی را مختل می کند و قیمت آنها را افزایش می دهد. بسیاری از این اختلالات، به طور نامتناسبی، بر زندگی زنانی که ۶۰ تا ۸۰ درصد مواد غذایی در کشورهای در حال توسعه، و بیش از ۵۰ درصد مواد غذایی در جهان را تولید می کنند، اثرات مخرب و تباه کننده دارند. اختلال و  گسیختگی در نقش قاطع و حیاتی زنان در سیستم های تولید غذایی علاوه بر آنکه تولید مواد غذایی را بهم می ریزد بلکه زنان را در معرض ناامنی و عدم  دسترسی به غذا قرار میدهد. هرچند تعدد قحطی ها در جهان کاهش یافته است، اما جنگ و درگیریهای طولانی مدت به طور فزاینده ای عامل افزایش ناامنی غذایی، گرسنگی و سوء تغذیه هستند. اغلب، تصمیم گیری در مورد منابع غذایی و جیره بندی، در شرایط جنگی،  بسیار دشوار می شود. نتیجتا، این زنان هستند که، به عنوان نان آور اصلی، می باید برای خود، خانواده و فرزندانشان غذا تهیه کنند.

گروهی از زنان که تحت چنین شرایطی بیش از بیش آسیب پذیر هستند زنان باردار و مادران شیرده هستند. رژیم غذایی متعادل و منابع غذایی مطمئن برای داشتن شیر سالم و مغذی مادران شیرده بسیار مهم است. اگر مادر تغذیه کافی نداشته باشد، کیفیت شیر ​​پایین می آید.  در شرایط اضطراری مانند جنگها و درگیریها، تغذیه با شیر مادر برای محافظت از زندگی نوزادان،  به دلیل وجود آنتی بادی ها در شیر مادر، از اهمیت حیاتی برخوردار است. آنتی بادی های موجود در شیر مادر، نوزادان را در برابر بیماری هایی مانند ذات الریه، که علت اصلی مرگ و میر کودکان در سراسر جهان است، محافظت میکند. در زمان جنگ، اغلب سیستمهای بهداشتی و امنیتی مختل میشوند و نوزادان در برابر بیماری و عفونت، آسیب پذیرتر می شوند. در واقع، در سال ۲۰۲۱، یک میلیون مادر باردار و شیرده «به شدت دچار سوءتغذیه»  بوده اند، رقمی که اگر اقدامی در این زمینه صورت نگیرد، افزایش خواهد یافت. تغذیه برای مادر و نوزاد هر دو، حائز اهمیت بسیار است؛ سوء تغذیه زنان باردار و نوزادان را در معرض خطرات جدی قرار میدهد. جنگها و درگیری ها ناامنی غذایی، خطر گرسنگی و قحطی را برای زنان و کودکانی که در درگیریهای متقابل گرفتار شده اند تشدید می کند.

۳. آوارگی زنان و کودکان در زمان جنگ

"اکثریت قاطع" افرادی که در جنگها و درگیری ها مجبور به جا به جایی شده و آواره  میشوند، زنان و کودکان هستند. در سال ۲۰۲۲، آمار آوارگان در سطح جهان به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر افزایش یافت که رکورد تازه ای است. این عدد نشان دهنده یک روند صعودی آوارگان جنگی  نسبت به سال گذشته به دلیل جنگ، خشونت و درگیریهای بلند مدت در اوکراین، اتیوپی، سوریه و میانمار است.

اغلب در موقع جنگ و درگیری، از مردان انتظار می رود بجنگند و زنان مجبور به فرار میشوند. در چنین مواردی، تامین امنیت اعضا خانواده تنها بر دوش زنان می افتد.

اگر زنان فرار نکرده و سرپناهی برای خود پیدا  نکنند، با مشکلات و آسیب هایی مانند خطرات جسمی، جنسی و حتی مرگ مواجه می شوند. مضاف بر این، بسیاری از کسانی که به دلیل جنگ و درگیری جابجا و آواره شده اند، اصلا  قادر به برگشت  نیستند. در واقع، در سال ۲۰۲۱، کمتر از ۶ درصد از کل جمعیتی که به ناچار جابجا و آواره شده بودند، به کشور قبلی محل سکونت خود بازگشتند.

این بدان معناست که جابجایی و آوارگی به دلیل جنگ و شرایط اضطراری می تواند خانواده ها را در بلند مدت یا حتی به طور دائم از هم جدا کند. چنین شرایطی می تواند منجر به بروز آسیبهای جدی و پایدار در کودکان شود. تاریخ نشان می دهد که جدا کردن کودکان از سرپرست های اصلی آنها، اغلب مادران، باعث "آسیبهای پایدار" در آنها می شوند. به عنوان نمونه، در جنگ جهانی دوم کودکانی که از سرپرستان خود دور افتاده بودند، بیش از کودکانی که بمبارانها را تجربه کرده بودند، آسیب دیدند. نتیجتا، میتوان اهمیت باورنکردنی وابستگیهای  خانوادگی و آسیب های پایدار ناشی از جدایی از خانواده را، خاصه در شرایط اضطراری مانند جنگ، استنباط کرد. در انتهای این مقاله، اشاره ای میکنیم به فعالیت  «صندوق جمعیت سازمان ملل متحد» که دختران و زنان باردار بسیاری را که برای حفظ جان خود مجبور به فرار می شوند، تحت حمایت خود دارد. اما اینگونه صندوق ها مطمئن برای دختران و زنان باردار بسیار نادر هستند.

۴. افزایش قاچاق انسانی و خشونت جنسیتی در زمان جنگ

تاریخ شهادت میدهد که نرخ خشونت جنسیتی و قاچاق انسانی در زمان جنگ و درگیری به علت «تضعیف حاکمیت قانون و افزایش بی ثباتی و فقر» بالا میرود. شرایط نااستوار ناشی از  جنگ، به افزایش جابجایی و آوارگی و بی نظمی عمومی می انجامد که خود زمینه را برای  قاچاق افرادی که آسیب پذیر هستند، مانند زنان و کودکان، فراهم میکند. آوارگان جنگ، غالبا با خشونت، فقر، جدایی از خانواده، قرار گرفتن در شرایط بی قانونی، کمبود و یا عدم دسترسی به آموزش و  پرورش روبرو میشوند، که اجازه رشد قاچاق انسان ها را افزایش میدهد. به علاوه، این افراد که چاره ای به جز گریز از جنگ و عواقب آن ندارند، توسط قاچاقچیان که قول حمایت و امنیت به آنان می دهند، مورد سواستفاده قرار میگیرند.

قاچاق انسانی اشکال مختلفی از جمله، کار اجباری، بردگی خانگی، کودک سربازی، قاچاق جنسی، و ازدواج اجباری به خود میگیرد. وجه مشترک کلیه موارد فوق، ویژگی استثماری آنهاست. امکان اعمال استثمار، در طول تاریخ، ناشی از نابرابری های ساختاری، تبعیض های جنسیتی و نژادی، فقر و ناکارآمدی سیستمهای حمایتی از کودکان  بوده است. این وضعیت اجازه انجام مذاکرات صلح و امکان بازگشت به صلح و امنیت را مختل می کند.

با وجودی که «پروتکل قاچاق انسانی سازمان ملل متحد»، قاچاق افراد با هدف ازدواج اجباری را به صراحت به عنوان نوعی از قاچاق انسانی به رسمیت نشناخته است، این عمل، اما، توسط بسیاری از گروه های حقوق بشری، به دلیل نداشتن اختیار و رضایت کامل حداقل یکی از طرفین، به عنوان قاچاق انسانی تلقی می شود. این شکل از استثمار در بیشتر مواقع زنان و دختران را، با توسل به بهانه های عامیانه ی مثل «جایگاه زن» در معرض خشونت، تعرض و درماندگی قرار می‌دهد. این فجایع در حاشیه جنگها و درگیری ها و به واسطه فقر و ناامیدی به وقوع  می پیوندند. برخی از خانواده ها به نظرشان میرسد که راه حل تامین مخارج دیگر اعضا خانواده رضایت به ازدواج  دخترانشان در ازاء دریافت مبلغی پول است. در شرایط سخت و خشن اجتماعی اقتصادی، یک نان خور کمتر داشتن در ازاء مبلغی بابت شیر بها، انتخابی است که قاچاقچیان انسان پیش پای خانواده های مستاصل قرار میدهند. 

۵. اختلال در دسترسی به مراقبت های باروری و بهداشتی در زمان جنگ

فروپاشی زیرساختهای اجتماعی در زمان جنگ آثار ویران کننده ای بر دسترسی زنان به مراقبت های باروری و بهداشتی نیز دارد. جنگ اغلب زیرساخت های بهداشتی را از هم فرو می پاشد: بیمارستانها بمباران می شوند، پرسنل متخصص خسته و فرسوده می شوند، کادر بهداشتی کاهش می یابد، و سرویسهای برق، آب، جمع آوری زباله و تدارکات مختل میشوند. تحت این اوضاع ارائه خدمات باروری، یا در اولویت نیستند و یا اصلا نمی توانند محلی از اعراب داشته باشند. چون وجود اینگونه شرایط خطرناک منجر به بارداری های امن و سالم نمی شوند، بسیاری از زنان و دخترانی که دسترسی مرتبی به خدمات پزشکی باروری ندارند متحمل سختی های بسیار می شوند.

جنگ یمن نمونه ی بارز آن است. بنا به گزارش سال ۲۰۲۱

صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA)، از مجموع بیمارستانهای پا بر جای این کشور، فقط ۲۰ درصد مجهز  به ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک هستند. در یمن تقریبا هر دو ساعت یکبار یک زن هنگام زایمان جان خود را از دست میدهد در حالی که کم و بیش همه این گونه موارد قابل پیشگیری هستند. دیگر نمونه های تاریخی اینگونه  آزارها و سوءاستفاده های  هولناک علیه زنان و کودکان، کشتن بیش از یک میلیون  کودک در هولوکاست و قتل و یا تجاوز به بسیاری از زنان و کودکان در نسل کشی رواندا است. اغلب زنانی که از این جنایات جان سالم به در برده اند باید تا پایان عمر با " تصاویر روشن و هولناک تجاوز، جنگ و مرگ" دست و پنجه نرم  كنند. علاوه بر این،  بسیاری از این زنان قربانی، از بیماریهای مقاربتی، حرف و کنایه های دیگران و بارداریهای ناخواسته رنج می برند. مشکلاتی که امکان کاهش آنها در صورت دسترسی مناسب به خدمات بهداشتی و مراقبت های باروری می تواند وجود داشته باشد.

۶. حذف تاریخی زنان از مذاکرات صلح

گرچه این زنان هستند که بیش از دیگران گرفتار مصائب جنگ اند، اما آنها اغلب از مشارکت در مذاکرات صلح و پیشگیری درگیریها طرد میشوند. بنا به گزارش نهاد «زنان» سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۲۰،  زنان فقط ۲۳٪ مذاکره کنندگان صلح تحت نظر سازمان ملل متحد را تشکیل می دادند. همچنین، در سال ۲۰۲۰،  در کشورهایی که گرفتار جنگ و درگیری بوده و یا آنهایی که در حال بازسازی هستند فقط ۱۹٪ مناصب انتخابی در اختیار زنان بوده است. اگربه پژوهشهای انجام شده نگاهی بکنیم در می یابیم  که این رقم، درصد بسیار دلسرد کننده ایست. پژوهش ها نشان میدهند که مذاکرات صلح انجام شده توسط زنان از «تداوم بیشتر، امکان اجرایی موثرتر و تا ۶۴٪ امکان شکست کمتر» برخوردارند. نیاز به بهره مند شدن از نیروی زنان در این زمینه ها می تواند کارساز باشد.

دلایل متعددی را میتوان برای تاثیر و تداوم صلح مذاکره شده توسط زنان بیان کرد. اولا، شیوه ی زنان در مذاکرات صلح نشانگر آنست که آنها همگرایی بیشتری با فرهنگها و قومیتهای متفاوت دارند. روش پذیرا بودن تفاوتهای قومیتی، تداوم توافق های صلح را استحکام بیشتری می دهد. دوما، طرفین مذاکرات معمولا زنان را «واسطه های شریفی» میدانند که خود شانس به توافق رسیدن را بالا می برد. زنان اصولا خارج از چارچوب حاکم و ساز و کار قدرت بوده و ابزار آن را کنترل  نمیکنند و لذا دیگران آنان را میانجیگران بی طرف تری میدانند. سوما، مضاف بر تکیه بر نکات معمول در مذاکرات مانند اصلاحات سیاسی و قانونی، بهبود معضلات اقتصادی اجتماعی، و نگرانیهای عدالت انتقالی، زنان احتمالا توجه بیشتری به مسائل اجتماعی، که می تواند تداوم صلح را در بلند مدت امکان پذیر کند، دارند. نهایتا، زنان تلاش میکنند منابع موجود را برای بازسازی نهادهای همگانی مانند مدارس، مراکز بهداشتی، تامین آب و مواد غذایی و واحدهای قضایی تخصیص دهند. اما مذاکرات صلح، همواره کار حاکمان، روشنفکران و آقایان بوده است. بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۹، به طور متوسط، در سطح جهان، فقط ۱۳٪ از مذاکره کنندگان، ۶٪ میانجیگران و ۶٪ امضا کنندگان توافق های صلح زن بوده اند. از جمله دلایل حاکم بر این مسئله این است که به زنان همواره با دید «قربانیان» جنگ که باید حمایت شوند و نه با دید «عاملان تغییر صلح» نگاه میشود. این نگاه خود عامل ایجاد موانعی در برابر تلاش برای حذف خشونت علیه زنان در زمان جنگ و بعد از جنگ است. زنان به واقع تسهیل کننده مذاکرات و توافقات سازنده هستند و بایستی برای هموار کردن مسیر صلح از همیاری آنان بهره مند شد.

۷. مطالعه موردی اوکراین

جنگ جاری در اوکراین، گواه بارزی از اثرگذاری غیر متناسب جنگ و درگیری روی زنان و دختران است. انتظار می رود که اثرات این جنگ دامن زنان و دختران را بیش از سایرین در برگیرد. از تاثیرات مخرب آن، از جمله می توان به  افزایش قاچاق انسان و خشونتهای جنسیتی، افزایش فقر، و ویرانی زیرساخت ها مانند بیمارستانها و سایر مراکز بهداشتی اشاره کرد. به همین لحاظ، دسترسی به اطلاعات ، امکانات و خدمات فوق العاده ضروری جنسیتی و باروری پراکنده شده است. بعلاوه، در حال حاضر که از قابلیتهای خدمات پلیسی کاسته شده ، فرصت بروز خشونتهای جنسیتی افزایش و احتمال گزارش آنها کاهش یافته است. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد راه حل کاربردی برای اینگونه مشکلات روزافزون ارایه کرده است. از سال ۲۰۲۳، سازمان مربوطه در تلاش بوده که خدمات ضروری به زنان و دختران را افزایش دهد. سازمان در مناطق دورافتاده  درمانگاهای سیار مستقر کرده، و تیمهای پشتیبانی به ارائه خدمات روحی/اجتماعی و بهداشت باروری پرداخته اند. سازمان همچنین، در حال افزایش خانه های امن و ارائه خدمات در فضای مجازی برای حمایت از قربانیان خشونتهای جنسیتی و توزیع اقلام مورد نیاز بهداشت باروری، پزشکی و لوازم بهداشتی به درمانگاه ها در سراسر اوکراین بوده است.

علی رغم همه ی این تلاشها، تا کنون صدمات و خسارات زیادی حادث شده است. به طور مثال، آمار سقط  جنین در اوکراین بین ۱۰ تا ۱۵ ٪، به نسبت قبل از جنگ، افزایش یافته است. به علت فروپاشی وسیع زیرساخت های اوکراین، بهره گرفتن از خدمات بهداشت جنسیتی و باروری و نیز برخی خدمات نجات بخش مانند سزارین و کیت تجاوز جنسی،  برای زنان و دختران اگر نه غیر ممکن، بسیار مشکل شده است. از سال ۲۰۲۲ به بعد، صدها حمله به مراکز خدمات درمانی، زنان باردار و یا در حال زایمان اوکراینی را در مهلکه ی مرگ و زندگی قرار داده است.

خشونت خانگی و تجاوزات جنسی نیز از شروع جنگ به بعد افزایش چشمگیری پیدا کرده است. تخمین زده شده که در سال ۲۰۲۳، بیش از سه و نیم میلیون نفر، عمدتا زنان و دختران، نیازمند حمایت علیه خشونت های جنسیتی بوده اند. بسیاری از این افراد امکان گریز از این شرایط را نداشته و به ناچار در دام سواستفاده کنندگان گرفتار میشوند.

کمبود سوخت و مواد غذایی ناشی از جنگ در اوکراین، اثرات عمیقی بر زنان و کودکان داشته است. حتی قبل از شروع جنگ هم، برخی خانوارهای به سرپرستی زنان از ناامنی غذایی رنج می بردند. در حال حاضر، این زنان به علت نداشتن دسترسی کافی به زمین، اعتبار و اشتغال رسمی، بسیار بیشتر از همتایان مرد خود رنج میبرند. خاصه که زنان در زمان  کمبود مواد غذایی اغلب از مصرف کافی خودداری می کنند تا دیگر اعضا خانواده شان کمتر رنج ببرند. این خود به سوء تغذیه و گرسنگی می انجامد.  

۸. قطعنامه ها، برنامه ها و پشتیبانی سازمان ملل متحد

 

بیش از دو دهه قبل، در اکتبر سال  ۲۰۰۰، قطعنامه شماره ۱۳۲۵ سازمان ملل متحد به تصویب رسید. این قطعنامه « تقویت مشارکت زنان در تصمیم گیری، خاتمه خشونت های جنسی و عدم تقبل مسئولیت، و ایجاد سیستمی برای پاسخگویی» را به رسمیت شناخته است. قطعنامه به کلیه دست اندرکاران توصیه می کند مشارکت زنان و نیز طرح نقطه نظر های جنسیتی در کلیه امور مرتبط به صلح  و امنیت را افزایش دهند.  سازمان همچنین در این زمینه تعدادی بخشنامه ی اجرایی صادر و به طور ضمنی به کشورهای عضو و نهادهای مرتبط نکات بالا را تذکر داده است. این قطعنامه، علیرغم آنکه در ابتدا شائبه ی امیدی برانگیخته بود، در عمل منشا اثری نبود. زنان همچنان از خشونت های جنسی و دیگر عواقب جنگ و درگیری به شکل کاملا نامتوازنی رنج می برند. ما باید در حمایت و پشتیبانی از زنان و کودکان در جنگها و درگیریها، در تمام نقاط جهان، کوشاتر باشیم.

از جمله اینگونه پشتیبانی ها، پیگیری پروژه های نهاد «زنان» سازمان ملل متحد در زمینه های «افزایش مشارکت زنان در تصمیم گیری، طرح دیدگاه های جنسیتی در سیاست گذاری، برخورد با خشونتهای جنسی در درگیریها و تاکید بر پاسخگویی و استحکام جایگاه زنان، در زمان جنگ و بعد از آن است. در حالی که این گونه روشها مفید هستند، اما زنان، جهت استفاده بهینه، باید نقش موثرتری در مذاکرات صلح و سیاست گذاری در بازسازی های پسا جنگ داشته باشند.

سازمان ملل متحد، با این اوصاف، نقش بسیار اساسی در کمک به زنان و دختران متاثر از جنگ و درگیریها ایفا می کند. برای نیل به این اهداف چندین برنامه تهیه و نهاد تشکیل شده اند. بطور مثال، برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد، به بیش از۱۰۰ میلیون نفر، از جمله در یمن و اوکراین، با توزیع اضطراری مواد غذایی امدادرسانی میکند. آژانس پناهندگی سازمان ملل متحد،  نود و دو میلیون نفر که متاثر از عواقب درگیریها و بحرانها به ناچارجابه جا و آواره بوده اند را با تامین پناهگاه، خدمات پزشکی و آموزش و پرورش مورد حمایت قرار می دهد. نهاد «زنان» سازمان ملل متحد از مشارکت زنان در حفاظت از صلح پشتیبانی میکند و آنان را برای شناسایی، رسیدگی و جلوگیری از خشونتهای جنسی آموزش میدهد.  نیروی های حافظ صلح سازمان ملل متحد برای حمایت از غیرنظامیان، کاهش خشونت، بازگرداندن حاکمیت قانون، و لحاظ صدا و اولویتهای زنان در تصمیمات اتخاذ شده در زمینه صلح و امنیت ، در همه ی سطوح مشغول به فعالیت هستند. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، نهاد بهداشت جنسی باروری سازمان، سالانه به بیش از یک میلیون زن باردارو شیرده با ارسال وسایل بهداشتی، کیت های بهداشت باروری، و آموزش و استخدام ماما و تیمهای سیار بهداشتی کمک می کند. صندوق جمعیت همچنین برای زنان و دخترانی که در شرایط  بحرانی هستند، «جایگاه امن» فراهم میکند. در این جایگاه ها، برخی رسمی و برخی غیر رسمی، به زنان و دختران فرصت شبکه سازی مدنی سالم، دریافت کمک، کسب مهارت، دسترسی به حمایت در شرایط بروز خشونت های جنسیتی و دریافت خدمات پزشکی داده میشود. در سال ۲۰۲۲، بیش از یکصد میلیون زن و دختر از این خدمات بهره مند شدند و انتظار می رود با افزایش بودجه در سال ۲۰۲۳ تعداد بیشتری نیز بهره ببرند.

اینگونه برنامه ها در راس خدمات ارائه شده بوده و باید گسترش یابند. برای نیل به این مهم، منابع و بودجه های قابل اتکا و منعطف باید به این گونه برنامه ها اختصاص یابد. با توجه به افزایش چشمگیر آوارگان در سال ۲۰۲۲، این برنامه ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند  و امریکا و دیگر بازیگران صاحب قدرت بین المللی باید به آنها اولویت دهند. در فقدان اینگونه تلاشها، زنان و دختران بیش از پیش در معرض عواقب ویرانگر جنگ و درگیریها قرار میگیرند و به احتمال بالا تا مدتهای مدید درگیر و گرفتار دور تباه کننده خشونت و استثمار خواهند بود. بنابراین ارائه و گسترش برنامه های خدماتی باید در مرکز توجه قرار گیرند.

۹. در خاتمه

عواقب نامتوازن جنگها و درگیریها، به اشکال گوناگون مانند ناامنی غذایی، جابجایی و آوارگی، افزایش قاچاق انسانی، و اختلال در دسترسی به خدمات باروری و پزشکی زنان را درگیر میکنند. با توجه به این حقایق تلخ، زنان غالبا عواقب سخت و پایدار مستقیم و غیرمستقیم جنگ را متحمل میشوند. علی رغم پژوهش هایی که نشان میدهند توافق های مذاکره شده توسط زنان استمرار بیشتری دارند، زنان در طول تاریخ از پروسه مذاکرات صلح مطرود شده اند. مانعی که باید برای دستیابی به صلح بلند مدت، کنار زده شود. ضمنا قطعنامه ها، برنامه ها و کمک های  گذشته و فعلی سازمان ملل متحد، برای حمایت از زنان و دختران نیازمند،  باید گسترش یافته و بودجه مورد نیاز آنها تامین شوند. این موضوع باید توسط ایالات متحده و دیگران، برای پشتیبانی بین المللی از حقوق بشر زنان و دختران، در اقصی نقاط جهان،  در اولویت قرار گیرد.  

ژوئن ۲۰۲۴

منبع به زبان انگلیسی:
https://www.law.georgetown.edu/gender-journal/wp-content/uploads/sites/20/2023/04/The-Disproportionate-Effects-of-War-and-Conflict-on-Women-and-Girls.pdf

منبع: به نقل از گاهنامه «برابری» شماره دو، تابستان ۱۴۰۳