Health <- بازگشت

جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی / دکتر رضوان مقدم

از جنبش اعتراضی-انقلابی زن، زندگی، آزادی (ژن، ژیان، ئازادی) بیش از پنج ماه می‌گذرد. قتل حکومتی «ناموسی» مهسا/ژینا امینی، به دست ماموران گشت ارشاد به دلیل «بدحجابی» جرقه‌ای بود به باروت خشم انباشته شده‌ی ناشی از ۴۴ سال سرکوب مستمر، تبعیض، گرانی، فقر، اقتصادی، اختلاس و... که حکومت اسلامی به مردم ایران تحمیل کرده است، که البته در این مدت بیشترین فشار، محدودیت‌ها، تبعیض، تحقیر و اجحاف را به زنان روا داشته است. حجاب اجباری نمونه‌ی بارز سرکوب و تحقیر زنان است که از یک طرف هویت جمهوری اسلامی، بیرق و شناسنامه‌ی آن است و از طرفی دیگر چشم اسفندیار حکومت اسلامی است.

علاوه بر این در قوانین زن‌ستیزانه‌ی حکومت اسلامی، زن موجودی فاقد قدرت شناخت و درک است که باید مردی از جمله پدر، پدر بزرگ، شوهر، برادر، عمو و حتی پسرش برایش تصمیم بگیرند. چنین فضایی نیمی از جامعه را که زنان باشند به مرز انفجار رسانده است. به این دلیل در حکومت جمهوری اسلامی زنان بیشترین معترضان حکومت را تشکیل می‌دهند، و نیز از پتانسیل بالایی برای مقابله با این رژیم اسلامی برخوردار هستند، جز تعداد معدودی از زنان وابسته به حکومت که رانت‌خوار موقعیت خویشاوندان مرد خود هستند و از حاشیه‌ی امنی که حکومت برایشان ساخته برخوردارند، کسی از زنان طرفدار حکومت اسلامی نیست. به همین دلیل است که می‌بینیم جنبش انقلابی با شعار زن، زندگی، آزادی که برآمده از دل مردم است به سرعت بر دل‌ها می‌نشیند، فراگیر می‌شود، مرزها می‌نوردد و از قلب قاره‌ها می‌گذرد و جهان را تکان می‌دهد و با خود همراه می‌سازد.

در جنبش زن، زندگی، آزادی زنان و مردان، نوجوانان و حتی کودکان «نه به حجاب اجباری» را فریاد زدند. مردم از گرانی، فقر از این همه حجم توهینی که مکرر به آن‌ها شده و می‌شود خسته شده‌اند، حضور گشت‌های ارشاد که وقت و بی‌وقت در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و در کمین می‌نشینند تا زنی جوان را به خاطر طره‌ای از مو که از زیر روسری بیرون افتاده، خونین و مالین روی آسفالت خیابان بکشند و یا با تورهای زنده‌گیر آن‌ها را به دام بیاندازند! مردم را به ستوه آورده است.

چنین فضایی سبب شده که از شهریور تاکنون اعتراضات با همه‌ی فرازونشیب آن ادامه یابد. اعتراضات با شعار نه به حجاب اجباری در ایران آغاز شد و با شتابی فزاینده به جنبشی اعتراضی-انقلابی ارتقا یافت و خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را مطرح کرد. همانگونه که در شعار مطرح شده، این جنبش اعتراضی-انقلابی بر آن است که در تداوم حرکت انقلابی‌اش، زمینه‌های یک انقلاب تمام عیار را پی بریزد. شعارهایی نظیر: «این آخرین کلامه؛ هدف کل نظامه » و «ما از ایران نمی‌ریم، ایران رو پس می‌گیریم» و یا «گشت ارشاد بهانه است، هدف اصل نظام است» از جمله شعارهایی هستند که نشان‌دهنده‌ی عزم معترضان برای عبور از جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد.

ویژگی‌های جنبش انقلاب زن، زندگی، آزادی

پیش از پرداختن به ویژگی‌های جنبش لازم است ابتدا نظری اجمالی به ویژگی جمعیتی ایران بیافکنیم. از 85 میلیون جمعیت ایران 70 میلیون زیر 40 سال سن دارند؛ یعنی کسانی که سه سال پس از انقلاب متولد شده‌اند. جمهوری اسلامی ظاهراً با اتکا به رفراندوم «آری یا نه» به این دلیل که اکثریت قریب به اتفاق به آن رای آری داده‌اند، برای خود مشروعیت بی‌چون‌وچرا قائل است و به خود می‌بالد که با رای مردم سرکار آمده است. در حالی که 70 میلیون از جمعیت ایران هرگز به جمهوری اسلامی رای نداده‌اند. آن‌ها متولدین 1361 به بعد هستند.

همچنین جمعیت شهرنشین ایران در سده‌ی اخیر و به ویژه پس از انقلاب 57 رشد چشم‌گیری داشته‌است. به‌طوری‌که بر اساس سرشماری رسمی سال ۱۳۹۵حدود ۷۴ درصد از جمعیت ایران در شهرها ساکن بوده‌اند. همچنین بیش از ۹۰ درصد جمعیت ایران باسواد هستند. همچنین تا قبل از سال ۱۳۸۹ سهم دختران از کل جمعیت دانشجویی کشور بیش از 60 درصد از دانشجویان ایران گزارش می‌شد که به دلیل پیشی‌گرفتن زنان نسبت به مردان درسطح آموزش عالی، وزارت علوم با سهمیه‌بندی جنسیتی به نفع مردان و محروم کردن دختران از ورود به برخی از رشته‌ها سبب کاهش سهم دختران شد. از دیگر ویژگی‌ها دسترسی به اینترنت و تلفن همراه است.

براساس اطلاعات مرکر آمار ایران 72.8 درصد کل ایرانیان که به اینترنت و 95.6 درصد جمعیت ایران به تلفن همراه دسترسی دارند. علاوه براین دسترسی به تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی به همراه سه ویژگی جوان بودن جمعیت و شهرنشین بودن و با سواد بودن سبب شده است که حکومت اسلامی نتواند آنچنان که می‌خواهد و هرآنچه که می‌خواهد به این نسل دیکته و تحمیل کند.

ویژگی‌های یادشده که در اینجا برای جامعه‌ی امروز ایران مطرح شد، فضا و شرایطی را فراهم آورده که آن را با انقلاب ۱۳۵۷و انقلابات کلاسیک متفاوت می‌کند.

نخستین ویژگی برجسته‌ی جنبش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی آن است که برای اولین بار، زنان در صف مقدم آن و در موقعیت رهبری قرار دارند و مردان به پشتیبانی از زنان برخاسته‌اند. همچنین حضور چشمگیر جوانان و نوجوانان و به‌ویژه دختران نوجوان و جوانی است که مرزهای ترس را شکسته‌اند و بی‌پروا میدان‌دار مبارزه شده‌اند. این جنبش انقلابی برخلاف انقلاب ۵۷ به دنبال رهبری فردی نیست، فراطبقاتی است و دارای استراتژی مقاومت و استمرار تا پایان بخشیدن به حکومت دینی و استقرار یک حکومت سکولار دموکرات است که این موضوع را می‌توان از محتوای شعارها استنتاج کرد. علاوه بر این جنبش‌های مدنی نظیر جنبش کارگری، دانشجویی، زنان، معلمان به هم پیوسته‌اند.

این جنبش انقلابی ساختارشکن است. جنبشی است علیه واپسگرایی و مردسالاری. علیه دیکتاتوری، علیه تبعیض علیه تمامیت‌خواهی، ستمگری و دیکتاتوری که تبلور آن را در شعارهایی که با قدرت سر داده می‌شود می‌توان دید. ازجمله «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، «کردستان/ چشم و چراغ ایران»، «از کردستان تا تهران ستم علیه زنان»، «فقر و فساد و بیداد، ننگ بر این استبداد»، «مرگ بر دیکتاتور»، «امسال سال خونه/ سید علی سرنگونه»، «ننگ ما ننگ ما، رهبر الدنگ ما». اغلب نسل جوان خواهان حکومتی بر مبنای دمکراسی و حقوق بشر هستند و خلاف ادعا یا تصور سلطنت‌طلبان نه تنها مخالف دیکتاتوری حکومت اسلامی هستند، بلکه حکومت سلطنتی را رد می‌کنند. ناگفته نماند که پادشاهی‌خواهان در خارج از کشور با تمام نیرو وارد عرصه مبارزه شده‌اند و شعار هایی به نفع پادشاهی خواهی داده می‌شود. از جمله «رهبرما پهلویه ،هر که نگه اجنبیه» یا « تنها ره رهایی بازگشت پادشاهی». همانطور که از مضمون این دو شعار برمی‌آید شعاردهندگان حق انتخابی برای کسانی که تمایلی به حکومت پادشاهی ندارند قایل نیستند. و البته مخالفان پادشاهی هم سکوت نکرده و در پاسخ شعارهایی نظیر«مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، «ولایت وکالت دو روی یک جنایت»، «دموکراسی ، برابری ، بدور از شاه و رهبری» سرمی‌دهند.

بر خلاف انقلاب ۵۷ و حتی اعتراضات سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ که برخی به تقلید از انقلاب ۱۳۵۷ از درون خانه‌ها شعار الله‌اکبر سرمی‌دادند، نه تنها در این چند ماه شعارهای با مضمون دینی داده نشده بلکه بر عکس نشان دهنده ضدیت با حکومت دینی است. برای مثال شعارهای نظیر «جمهوری اسلامی، نمی‌خوایْم نمی‌خوایم»، «بسیجی برو گم شو»، «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت »، «تا آخوند کفن نشود، این وطنْ وطن نشود»، « تجاوز، جنایت، لعنت بر این ولایت»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه »، «چهار دهه جنایت، ننگ بر این ولایت». این همه نشان‌دهنده‌ی خشم و حتی نفرت مردم از حکومت دینی است که آخوند را نماد آن می‌دانند.

علاوه بر شعارهای ضد رهبری و ضد حکومت اسلامی یک ابتکار شجاعانه پویش عمامه‌پرانی است که به منظور توهین و تحقیر آخوندها و آخوندیسم به منزله‌ی نمادی از جمهوری اسلامی و بروز انزجار از آن‌ها انجام می‌شود. پیش ازجنبش زن، زندگی، آزادی در دی ماه سال ۱۴۰۰ در شهر قم دو طلبه برای یک زن به دلیل «بدحجابی» تحت عنوان «تذکر» ایجاد مزاحمت کردند، که منجربه درگیر شدن وی با آن دو شد که در اعتراض به آن‌ها عمامه‌ی یکی از آنها را از سرش برداشت و لگدمال کرد که ویدیو و تصویر آن در شبکه‌های اجتماعی برای چند ماه دست‌به‌دست می‌گشت. به نظر می‌رسد که این عمل الهام‌بخش پویش عمامه‌پرانی شد که در چندین شهر به ویژه شهرهای مذهبی انجام شد. «عمامه‌ی رهبری، وقتشه که بپری» از شعارهایی‌ست که در این مورد سر داده می‌شد.

در مخالفت با حجاب اجباری علاوه بر شعار هایی چون «عدالت، آزادی، پوشش اختیاری»، «عدالت، آزادی، نه به حجاب اجباری»، «هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم»، «حکومت ضد زن، نمی‌خوایْم نمی‌خوایم» زنان، رویه‌ی دیگر، نمایش‌های اعتراضی روسری سوزان و بریدن مو بود، که مرزها را درنوردید و حتی در کشور های اروپایی سیاستمداران، هنرمندان و سلبریتی‌ها به نشانه‌ی همراهی و حمایت از زنان ایران موی سر خود را قیچی کردند. هر چه دامنه‌ی اعتراضات گسترده شد خواسته‌های رادیکال‌تری مطرح شد تا به شعار ایجابی «حجاب بهانه است اصل نظام نشانه است» رسید و به این وسیله نشان داده شد که این جنبشی سازش‌ناپذیر است.

جنبش اعتراضی-انقلابی زن، زندگی، آزادی با اینکه در تهران آغاز شد، به سرعت به ۳۱ استان گسترش یافت. اتنیک‌های مختلف کُردها، بلوچ‌ها، آذری‌ها و... نه تنها با جنبش همراه شدند بلکه به حمایت از هم برخاستند. این همراهی وهمدلی در شعارهایی همچون «خونین تمام ایران، از کردستان تا تهران»، «از کردستان تا تبریز، صبر ما گشته لبریز»، «از شوش تا کردستان، جانم فدای ایران»، «زاهدان، کردستان، چشم و چراغ ایران» یا «نه سوختبری نه کولبری، آزادی و برابری» تبلور یافت.

در مجموعه‌ی شعارها، کم نیستند شعارهایی که صرفا برای تخلیه‌ی خشم است و دورنمایی ندارد. خواسته‌ای بیان نمی‌کند و فاقد آینده‌نگری است. چون «سید علی بی‌بتّه! هولت می‌دیم تو بشکه»، «بسیجی جیره‌خور! آخرشه، خوب بخور». همچنین بسیاری از شعارهایی که در مقطعی خیلی باب شده بود و بار جنسیت‌زدگی داشت ،مانند سبزی پلو با ماهی ...ننه ات سپاهی.

این جنبش با تمام فراز و فرودش گسترده‌ترین و طولانی‌ترین اعتراضات علیه جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا کنون است که نه تنها ایرانیان خارج از کشور در همبستگی کم‌نظیر با هم علیه حکومت اسلامی برخاسته‌اند بلکه از حمایت وسیع دولت‌ها و شخصیت‌های برجسته‌ی سیاسی، اجتماعی، علمی و هنری سراسر جهان برخوردار شده‌است. تظاهرات برلین که حدود 100 هزار نفر در آن شرکت کردند یکی از پرجمعیت‌ترین تظاهرات ایرانیان خارج از کشور بود.

از طرفی نیز حکومت اسلامی وحشت‌زده از حجم عظیم اعتراضات، هولناک‌ترین و خشونت‌بارترین شیوه‌های سرکوب را علیه معترضان به کار برده. از جمله شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای هدفمند به وسیله‌ی مأموران امنیتی به سر و صورت معترضان که منجر به نابینا شدنِ تعداد بسیاری از شهروندان و به‌ویژه دختران جوان شده است. علاوه بر این، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی با شلیک گلوله به صورت، پستان، و اندام تناسلی، ران‌ها و باسن زنان معترض را هدف قرار دادند.

کور کردن معترضان به حدی وسیع بوده که بیش از ۴۰۰ چشم پزشک با امضای نامه‌ای به محمود جباروند، دبیرکل انجمن چشم‌پزشکی ایران، نسبت به کور کردن عمدی معترضان هشدار دادند. یکی از چشم‌پزشکانی که این نامه را امضا کرده گفته است «مجروحیت‌های گزارش شده در چشم‌ها بیش از هزار پرونده است».

با وجود تمام سرکوب‌ها، اعدام‌ها بازداشت‌ها، شلیک مستقیم به قلب و مغز معترضان در خیابان و کور کردن‌ها، جنبش زن، زندگی، آزادی جنبشی همچنان زنده است و با تمام قدرت در برابر حکومت اسلامی مقاومت می‌کند.

منبع: فصلنامه‌ی مُروا نشریه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، شماره ۱۴