Health <- بازگشت

خشونت خانگی و راه های پیشگیری از آن/ دکتر رضوان مقدم

یکی از رایج ترین انواع خشونت علیه زنان خشونت های خانگی است. خشونت خانگی که به عنوان خشونت شریک صمیمی یا آزار خانگی نیز شناخته می شود، به الگوی رفتاری اشاره دارد که توسط یک فرد برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر شخص دیگر در یک رابطه صمیمی استفاده می شود. این نوع خشونت مبتنی بر جنسیت است که می تواند شامل آزار جسمی، جنسی، عاطفی، روانی و اقتصادی باشد. خشونت خانگی می تواند در انواع مختلفی از روابط از جمله روابط زناشویی، قرار ملاقات، زندگی مشترک یا روابط خانوادگی رخ دهد. توجه به این نکته ضروری است که خشونت خانگی به خشونت فیزیکی محدود نمی شود. می تواند طیفی از رفتارها را در بر گیرد که هدف آن اعمال کنترل و القای ترس در قربانی است. قربانیان خشونت خانگی می توانند از هر جنسیتی باشند، اما از نظر آماری، زنان بیشترین قربانیان خشونت های خانگی هستند. خشونت روی تندرستی و رشد ذهنی، اجتماعی و هیجانی کودکان و نوجوانانی که شاهد و یا قربانی خشونت خانگی هستند تاثیر می گذارد و می تواند یک عامل خطر برای سوء مصرف مواد و الکل، پرخاشگری و خشونت و بزهکاری و انواع مشکلات روان شناختی در بزرگسالی باشد.

در اینجا در مورد برخی از خشونت های خانگی که بیشتر اعمال می شود، اشاره می کنیم:

آزار فیزیکی: این نوع از خشونت شامل استفاده از نیروی فیزیکی برای آسیب رساندن یا کنترل قربانی است که ممکن است شامل ضربه زدن، سیلی زدن، مشت زدن، موکشیدن، هل دادن و خفه کردن یا استفاده از اشیا به عنوان سلاح باشد. قتل های "ناموسی " زنان شدیدترین نوع خشونت خانگی است.

آزار جنسی: از جمله فحشای اجباری، تجاوز و اجبار یک شریک به انجام فعالیت های جنسی بدون رضایت او، وادار کردن به انجام شکلی از رابطه جنسی که برای زنان تحقیر آمیز و یا با رنج روانی و جسمی همراه باشد، که در حقیقت سوء استفاده جنسی در یک رابطه است.

اعمال سنتی مضر: این مورد می تواند شامل اعمالی مانند ناقص سازی زنان (ختنه زنان)، ازدواج کودکان و قتل های ناموسی باشد که در آن از باورهای فرهنگی یا سنتی برای توجیه خشونت علیه زنان استفاده می شود.

آزار عاطفی و روانی: شامل تاکتیک هایی مانند توهین کلامی، تحقیر، تهدید، بی اعتنایی، سرزنش کردن های ممتد و رفتارهای کنترلی است که عزت نفس و رفاه عاطفی قربانی را تضعیف می کند. تحقیر کردن زنان که در موارد بسیار ناشی از کلیشه های جنسی – جنسیتی و آموزش های غلط به مردان است، اعتماد به نفس و عزت نفس افراد مورد خشونت را تضعیف می کند، به طوریکه فرد خود را ناتوان حس می کند و از انجام ساده ترین کارها حتی خرید وحشت دارد. گفتن جملاتی مانند : تو بلد نیستی، نمی توانی، این کار تو نیست، تو نمی فهمی و... در زمره خشونت های کلامی هستند. اثرات خشونت های کلامی و تحقیر آنچنان پایدار و عمیق است که گاه نیازمند جلسات روان درمانی متعدد است و سالها لازم است فرد خشونت دیده روی خودش کار کند تا بتواند به زندگی عادی برگردد و به خود باوری برسد.

سوء استفاده اقتصادی: کنترل امور مالی فرد مورد خشونت، جلوگیری از دسترسی آنها به پول یا منابع، یا وادار کردن آنها به وابستگی مالی نوعی سوء استفاده اقتصادی است.

سوء استفاده دیجیتالی: با ظهور فناوری اطلاعات، سوء استفاده دیجیتال شامل استفاده از پلتفرم های دیجیتال برای کنترل، تعقیب، آزار و اذیت یا ارعاب شریک زندگی یکی از روش های اعمال تسلط است. نظارت مداوم یا آزار و اذیت در رسانه های اجتماعی، کنترل زنان خانواده در سوشیال مدیا توسط مردان خانواده و مورد بازجویی قرار دادن آنها، کنترل زنان از طریق بازرسی چت های آنها در شبکه های اجتماعی که گاه با پیامدهای فاجعه باری از جمله قتل های "ناموسی" همراه بوده است.

چرخه خشونت
چرخه خشونت الگویی است که اغلب در روابط خشونت آمیز مشاهده می شود، به ویژه در موارد خشونت خانگی یا خشونت شریک صمیمی. چرحه خشونت توالی تکراری از مراحل را توصیف می کند که شامل تنش‌سازی، حادثه خشونت‌آمیز، و سپس دوره پشیمانی یا مرحله ماه عسل است. این چرخه می‌تواند امید قربانی را به توقف سوء استفاده ادامه دهد، حتی اگر این الگو ادامه داشته باشد. چرخه خشونت معمولاً به سه مرحله اصلی تقسیم می شود:

یک: فاز تنش‌سازی
در طول این مرحله، تنش و درگیری در رابطه شروع به تشدید می کند. قربانی ممکن است احساس کند که روی طناب راه می‌رود و سعی می‌کند از تحریک خشم آزارگر جلوگیری کند. مشاجرات یا اختلافات کوچک می تواند تنش را تشدید کند. قربانی اغلب نسبت به واکنش های آزارگر احساس اضطراب و ترس می کند. در این مرحله آزارگر از ابزار کلامی مانند فریاد کشیدن، توهین کردن، تحقیر و تهدید کردن استفاده می کند.

دو: فاز حادثه سوء استفاده (فاز بحران)
در این مرحله تنش به نقطه شکست می رسد و سوء استفاده رخ می دهد. این می تواند شامل خشونت فیزیکی، آزار عاطفی، حملات کلامی، تجاوز جنسی، یا هر نوع آسیبی باشد که آزارگر برای اعمال کنترل و تسلط بر قربانی استفاده می کند. سوء استفاده می تواند شدید و آسیب زا باشد. در این مرحله قربانی احساس تحقیر شدگی می‌کند و خود را در وضعیتی غیر عادلانه گرفتار می‌بیند.

سه: فاز توجیه، ماه عسل یا فاز آشتی
پس از حادثه، فرد آزار دهنده اغلب از اعمال خود احساس پشیمانی یا گناه می کند. در این مرحله فرد خشونتگر تلاش می‌کند رفتار خشن خود را توجیه کند. قربانی تلاش می‌کند تا این توضیحات را درک کند. در مورد رفتار و گفتار خودش دچار شک و تردید می‌شود؛ غالبا قربانی خود را سرزنش می کند و خود را " مقصر" و یا مسئول وضع پیش آمده احساس می‌کند. آزارگر ممکن است عذرخواهی کند، قول تغییر دهد و نسبت به قربانی ابراز محبت کند. این مرحله را می توان با مهربانی، عذرخواهی و حرکات عشقی مشخص کرد. قربانی ممکن است امیدوار باشد که سوء استفاده متوقف شود و رابطه بهبود یابد به همین دلیل هم قربانی با پذیرش ضمنی اینکه باید رفتار خود را تغییر دهد، بهانه را برای ایجاد خشونت روانی بعدی می‌دهد و به صورت تدریجی در موضع مورد خشونت واقع شده تثبیت می‌شود. این دوره آرامش موقتی است و زمینه را برای شروع دوباره چرخه فراهم می کند.

مرحله تنش‌سازی زمانی باز می‌گردد که ناامیدی و عصبانیت فرد آزار دهنده دوباره شروع به افزایش می‌کند. این منجر به یک حادثه توهین آمیز دیگر می شود و چرخه خشونت را دوباره شروع می کند. این چرخه با تشدید تنش، بروز سوء استفاده و سپس مرحله آشتی موقت ادامه می یابد.

با گذشت زمان، این چرخه می تواند مکرر و شدیدتر شود و رفتار های سوء استفاده آمیز تشدید گردد. امید قربانی به تغییر و ترس از انتقام می تواند به ماندن آنها در رابطه آزاردهنده کمک کند. شکستن چرخه خشونت برای قربانیان به دلیل احساسات پیچیده می تواند چالش برانگیز باشد.

توجه به این نکته مهم است که همه روابط توهین آمیز از این الگو پیروی نمی کنند و این چرخه بسته به شرایط فردی می تواند متفاوت باشد. به‌علاوه، درک این نکته ضروری است که مسئولیت خشونت فقط بر عهده فرد آزارگر است. قربانیان هرگز برای آزاری که تجربه می کنند مقصر نیستند.

پیشگیری و مقابله با خشونت خانگی نیازمند یک رویکرد جامع است
اگر شما یا شخصی که می شناسید مورد سوء استفاده قرار می گیرید، جستجوی کمک ضروری است. منابعی مانند خطوط تلفن، پناهگاه ها، مشاوره و گروه های حمایتی در دسترس می توانند به افراد نیازمند کمک برسانند و آنها را راهنمایی کنند.

راهکار های پیشنهادی برای پیشگیری و کاهش خشونت های خانگی
 
*آموزش و آگاهی:
افزایش آگاهی در مورد نشانه های خشونت خانگی و ترویج پویایی روابط سالم از طریق کمپین های آموزشی در مدارس، محل کار و جوامع. ترویج آموزش در مورد برابری جنسیتی، حقوق زنان و تأثیر منفی خشونت. افزایش آگاهی می تواند کلیشه ها و هنجارهای مضری را که خشونت را تداوم می بخشد به چالش بکشد. به این منظور می توان با ایجاد کمپین های رسانه ای برای به چالش کشیدن کلیشه ها و ترویج روایت های مثبت در مورد زنان، گام های موثری در ترویج برابری جنسی – جنسیتی برداشت.

*خدمات پشتیبانی: برای کمک به افراد خشونت دیده و خارج شدن از موقعیت های بد و بازسازی زندگی خود، پناهگاه ها، خطوط تلفن، مشاوره، و خدمات کمک حقوقی ایجاد کنید.

*اصلاحات قانونی: وضع و اجرای قوانینی که از قربانیان محافظت می کند و عاملان را در قبال اعمالشان مسئول می داند. حذف قوانین تبعیض آمیز علیه زنان یکی از گام های اساسی برای کاهش خشونت علیه زنان و کودکان است.

*آموزش برای حرفه ای ها: ارائه آموزش هایی را برای مجریان قانون، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی، مددکاران اجتماعی و سایر متخصصان تا موارد خشونت خانگی را بشناسند و به طور موثر به آنها پاسخ دهند.

*مشارکت اجتماعی: جوامع را درگیر کنید تا هنجارهایی را که خشونت خانگی را تحمل می‌کنند یا از آن حمایت می‌کنند به چالش بکشند و روابط محترمانه را ترویج کنند. درگیر کردن مردان و پسران را به عنوان متحد در مبارزه با خشونت علیه زنان.

*برنامه های توان افزایی: فراهم کردن منابع و فرصت هایی را برای آزار دیدگان تا کنترل زندگی خود را دوباره به دست آورند، از جمله آموزش های شغلی، کمک های مسکن و شبکه های حمایتی.

*همکاری: تشویق به همکاری میان بخش‌های مختلف، از جمله سازمان‌های دولتی، سازمان‌های غیردولتی، مجریان قانون، ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی و مربیان برای ایجاد پاسخی هماهنگ به خشونت خانگی.

*مداخله زودهنگام: انجام دخالتی هایی که به مسائل اساسی قبل از تشدید خشونت، رسیدگی می کند، مانند برنامه های مدیریت خشم و مشاوره برای مجرمان و بازماندگان.

*راه‌حل‌های بلندمدت: رسیدگی به مسائل سیستمی گسترده‌تری که به خشونت خانگی کمک می‌کنند، مانند؛ نابرابری جنسیتی، نابرابری‌های اقتصادی، و هنجارهای اجتماعی که رفتارهای مضر را تداوم می‌بخشند.

پیشگیری از خشونت خانگی نیازمند تلاشی همه جانبه است که سطوح فردی، اجتماعی و سیستمی را در بر می گیرد. این در مورد به چالش کشیدن باورهای ریشه دار، تغییر رفتارها و ایجاد فرهنگی است که در آن حقوق زنان مورد احترام، ارزش گذاری و حمایت قرار گیرد.

پائیز ۲۰۲۳
منبع: گاهنامه برابری