Health <- بازگشت

شروع زوال سلسله بی وطنان یا افولی بر خاندان خلفا؟! داود احمدلو

خبر مرگ رئیسی، وزیر امور خارجه و دیگر همراهانش از روز یکشنبه ۱۹ ماه می ۲۰۲۴، در تمامی صفحات مجازی در حال گردش است. برخی حتا قبل از تأیید خبر مرگ او شروع به رقص و پایکوبی کردند و بخشی هم که دستی در کاسه رژیم دارند دچار حزن و اندوه شدند . ولی در درونم از شما چه پنهان آرامشی را حس کردم که گویی همچون غریقی که پایش به ساحل رسیده باشد، آنهم نه از برای مرگ سران وامانده رژیم (به شخصه از مرگ کسی به هر دلیلی خوشحال نخواهم شد و اجرای عدالت را در اعدام و انتقام جویی نمی دانم، اعدام خودش یک نوع جنایت حکومتی است) بلکه گمان کردم که این سانحه می تواند مرحمی باشد بر دل زخمی پدران و مادرانی که فرزندانشان به حکم این جنایتکار و به دست او به قتل رسیدند که حتا اجازه مراسم برای تشیع جنازه آنها را هم نداشتند .

البته ناگفته نماند که این رئیس جمهور بی کفایت، نه تراوش فکری معتبری داشت که بتواند در جامعه ایرانی اثر گذار باشد و نه حتا میتوانست به عنوان یک رئیس جمهور استقلال فکری ای داشته باشد، در نتیجه با مرگ او جامعه ایرانی دچار فقدان و کمبود قحط الرجال نخواهد بود و دفتر مشق و کارنامه او با مرگش به پایان رسید و گمان هم ندارم که تاریخ هرگز از او بعنوان مهره ای موثر در تاریخ ایرانی  یادی به میان آورد. 

بر گردم به دنباله مطلبم، واقعا غم انگیز است، چرا ما می بایست به جایی برسیم که از مرگ برخی دیگر از انسان‌ها به وجد آییم؟ آیا روزی خواهد رسید که رژیم های دیکتاتور از تاریخ بیاموزند و پایانی براین قدرت طلبی افراد یا حکومتها باشد؟ زهی خیال خام، تا زمانی که حقوق انسان‌ها بازیچه دست قرار دادهای سنگین تجاری است به این ناممکن نمیتوان خوشبین بود و هنوز راهی بسیار طولانی در پیش است .

تجربه نشان داده است که تا به حال سرنوشت تمامی دیکتاتورها شبیه هم بوده و نهایتا همگی آنها به زباله دانی تاریخ پیوسته اند، آیا دیکتاتورها همگی احمقند یا با چشیدن مزه پول و قدرت به پیر چشمی مبتلا میگردند ؟ هنوز هم خامنه ای این دیکتاتور ایرانی ستیز، با دیدن شادی مردم از مرگ ملیجک مورد انتخاب خودش، گمان را بر آن دارد که از محبوبیت مردمی برخوردار است؟ کسی نیست که به این مردک بگوید پایت را از قلعه آهنین ات بیرون بگذار تا الفاظ مهربانانه مردم را نسبت به خودت بشنوی. قطع آگاهانه ارتباط با جامعه، نشنیدن صدای اعتراض مردم، یا قبول نکردن واقعیت که مردم دیگر او و دار و دسته اش را نمی خواهند، تعریف دیگری بجز اینکه پایان عمر خود را جلوتر رقم زده باشد که همان زباله دانی تاریخ است را ندارد.

این کوتوله مذهبی می‌گوید که ما رستگاری را با آوردن اسلام برای ایران به ارمغان آوردیم، اینکه میگویند اسلام مذهب جنگ و خشونت است تعریف نابجایی از اسلام ارائه میدهند، اسلام شیعی نه تنها مخالف بی عدالتی است بلکه مذهب رأفت و برادری است. فرض را بر این می گذاریم که او درست می‌گوید، می گویند که خنجر به خودی خود خطری ندارد اما زمانی که دسته آن توسط دست یک دشمن گرفته شود که خطرناک خواهد بود، آقای خامنه ای، دسته خنجر اسلام را از سر دشمنی با مردم ایران بدست گرفتی و آنچه را که نباید می کردی به نام اسلام بر سر این مردم بیگناه آوردی.

آقای خامنه ای، تو تخم فساد و دشمنی را در ایران و بین مردمان کاشتی، این نه به اسلام ربطی داشت و نه به باورهای مذهبی، این فقط طعم و لذت قدرت و پول پرستی بود که تورا مبتلا به  این بیماری مالیخولیایی کرد، تمامی فرصت های مردم ایران را برای رسیدن به یک آرامش و استقلال خودت و رؤسای جمهور منتخبت سوزاندید و تاریخ اینها را نه می بخشد و نه فراموش خواهد کرد. 

 همانطور که بر همگان پوشیده نیست، این مذهب برای هیچ یک از صاحب منصبان رژیم اسلامی هرگز جنبه معنوی نداشته و فقط هدفی جز قدرت و پر کردن جیب عده ای از خیانتکاران به این ملک و بوم نبوده و مردم ایران فقط بهانه ای برای حکومت این خلفا بوده اند.

واتسلاو هاول (Václav Havel) نمایشنامه نویس و نویسنده اهل چکی در کتاب "قدرت بی قدرتان" ( The Power of the Powerless ) ، در تعریف حکومت های خود کامه و تک محوری می نویسد که : چون این حکومتها در همان ابتدای به قدرت رسیدنشان  همه نیروهای سیاسی مخالف خود را از بین می برند، نهایتا برای حفظ قدرت ‌و اعمال آن در تمامی مراحل زندگی مردم، شروع به تجاوز به زندگی روزمره آنها خواهند کرد.

هاول معتقد است در این شرایط جامعه وارد دو جریان فکری و منازعه مختلف از زندگی اجتماعی می شود: بخشی از مردم در دایره حقیقت و بخشی دیگر بیرون از آن یعنی در ریا و تزویر و نهایتا در خاموشی و سکوت زندگی خواهند کرد، اما هاول معتقد است که دقیقا در این شرایط است که مهم‌ترین خطری که این نوع رژیم‌ها را تهدید میکند همان بخشی از مردمان جامعه هستند که نمی خواهند در ریا و دروغ زندگی کنند و در نتیجه به دفاع از حقیقت گویی روی می آورند و می تواند نقطه شروعی برای فروپاشی این رژیم‌های تمامیت خواه باشد، آنچه را که امروز در ایران شاهدیم و باعث نوید و خرسندی است، بخش عظیمی از  هموطنانمان است که دایره اول را برای زندگی انتخاب کرده‌اند و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده می شود.

آیا مرگ این آخرین رئیس جمهور حکومت اسلامی ایران می تواند شروع جنگ قدرت طلبی در بین سران رژیم و نهایتاْ افول سلسله خلفا باشد؟ برای پاسخ به این سوأل زمان زیادی طول نخواهد کشید که جوابش را دریابیم.

به هر روی و در نهایت آقای خامنه ای، اگر امروز فرزندان و نوجوانان وطنمان که بین دو یا سه دهه بعد از برقراری رژیم اسلامی به دنیا آمده اند و به هر دری میزنند تا وطنشان را به مقصد ناکجا آبادی ترک کنند، همه را از دولتی سر شما طایفه متحجرین دارند و آنهم به این دلیل که می بینند سرنوشت آنها را در خانه ای که به دنیا آمده اند از قبل برای تخریب آن برنامه ریزی شده است

۲۱ ماه می ۲۰۲۴