سوال یک- چگونه دختران نسل زد در ایران با مسئله دوگانگی هویت مواجه می شوند؟ این نسل چگونه میان سنت ها و ارزش های مدرن توازن برقرار می کنند و چه تاثیری بر هویت فردی و اجتماعی آنان دارد؟
الهه امانی: زنان و دختران نسل زد در جامعه ایران و در بعد وسیعتر، در کشورهای اکثریت مسلمان آسیای غربی و جنوبی، در نقطه تلاقی سنت و مدرنیته قرار دارند و تلاش میکنند تا هویت و آینده خود را بین این دو تعریف کنند. آنها در طیفی متنوع، برخی با خوانشهای متفاوت از احکام مذهبی و تفسیرهای گوناگون، در کنار پذیرش فناوری و مشارکت در گفتمانهای جهانی، درکی جدید از هویت خود ایجاد میکنند تا درک پویاتری از باورهای مذهبی خود داشته باشند که با ارزشهای فردی و اجتماعی آنها همخوانی داشته باشد. این گفتمان در ایران گفتمان غالب نیست. زنان و دختران ایران که اسلام، خشنترین وجه خود را به آنها در خلال ۴۵ سال گذشته تحمیل کردهاند، خواهان برچیدن کامل سایه اسلام سیاسی و قوانین مذهبی در ایران هستند.
نسل زد و آلفا، جوانانی که در قرن بیست و یکم به دنیا آمدهاند، با بهرهمندی از تکنولوژی مدرن و رسانههای دیجیتال این امکان و فرصت را دارند تا به منابع مختلفی دسترسی پیدا کنند و در این انبوه و سونامی اخبار و اطلاعات، هویت خود را فراتر از حتی تصورات نسلهای قبل شکل بخشند.
نفوذ تکنولوژی اطلاعاتی و رسانههای اجتماعی تأثیر عمیقی بر نگرش نسل زد نسبت به مسائلی مانند حقوق زنان، نقشهای جنسیتی و آزادیهای فردی گذاشته است. در ایران، بسیاری از جوانان هویتی آیندهنگر و به ارزشهای مدرن و سکولار باورمند هستند. زنان و دختران ایران همواره بهگونههای متنوع با رجعت به گذشته و واپسگرایی مرزبندی روشن داشتهاند و هنجارهای اجتماعی مربوط به ازدواج و خانواده را به چالش کشیده و میکشند. این نسل همچنین در حوزه اقتصادی و کارآفرینی فعال است و با بهرهگیری از تکنولوژی مدرن برای ایجاد فرصتهای جدید، در فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کوشا بودهاند.
در حالی که هویت ضد اقتدارگرایی در خانه و جامعه برای زنان و دختران ایران یکی از ویژگیهای افتخارآفرین زنان نسل زد و آلفای ایران است، زنان و دختران ایران در کنار مردان و پسران این نسل هویت خود را با ویژگیهای زیر، با سایر جوانان این نسلها در جهان نیز شکل میبخشند.
نسل ۱۹۹۷ - ۲۰۱۲
آنها بومیان دیجیتال هستند و با اینترنت، رسانههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند در کنار پلاتفرمهایی مانند تیکتاک، اینستاگرام و یوتیوب بهعنوان بخش جداییناپذیر زندگیشان بزرگ شدند. آنها فعالان اجتماعی با ابتکارات نوین در زمینه محیطزیست، عدالت نژادی، برابری جنسیتی و حقوق LGBTQ+ هستند.
بسیار شفافتر از نسلهای قبل در مورد مسائل مربوط به سلامت روان، استرس و اضطراب صحبت میکنند و اغلب چالشهای خود را بصورت باز و بدون توجه به بار منفی احتمالی آن، حتی در رسانههای اجتماعی، ابراز میکنند. از خواستهها و آرزوهایشان نیز نسبت به نسلهای دیگر بیپرواتر سخن میگویند. این ویژگی و هویتی که شکل میدهند، برای زنان این نسل نسبت به نسلهای قبلی وزنه سنگینتری دارد.
هویتهای این نسل ترکیبی از فردگرایی و اشتراکگذاری عمومی است؛ به عبارتی، آنها همزمان که بر بیان و هویت شخصی خود تاکید دارند، در جوامع آنلاین و رسانههای اجتماعی نیز درگیر میشوند. این امر یکی از زمینههای تلاقی و تنشهای فرهنگی میان این نسل و نسلهای قبل است.
همچنین، این نسل بیش از نسلهای پیشین به هویتهای سیال در زمینه جنسیت، سکس و فرهنگ باور دارد و با چهارچوبهای بسته و هنجارهای سنتی نامنعطف، مرزبندی دارد و این هویتها را تعریف و بازتعریف میکند.
این نسل به عملگرایی اقتصادی نیز توجه بیشتری دارد و ساختارهای سنتی و طبقاتی در زندگی جوانان نسل زد کمرنگتر شده است. آنها شهروندان جامعه جهانی هستند و حتی اگر وقایع جهانی تاثیر چشمگیری بر زندگیشان نداشته باشد، نسبت به آنها توجه و واکنش بیشتری نشان میدهند.
نمادهای این روندها در شکلگیری هویت شخصی زنان و دختران این نسل در ایران بهروشنی قابل مشاهده است. این روندها موجب شکاف فرهنگی عمیقتری میان این نسل و نسلهای قبل شده است. بسیاری از جوانان نسل زد، بویژه زنان و دختران، با چالشهای هویت شخصی و انتظارات خانوادگی مواجهاند. علیرغم آنکه بسیاری در تلاشاند رویکردی را اتخاذ کنند که هم به ارزشهای سنتی احترام بگذارد و هم آزادیهای شخصی را حفظ کند، این ترکیب پیچیده از سنت و مدرنیته از یکسو نشاندهنده تحول هویتی این نسل و نقش آنها در شکلدهی آینده است و از سوی دیگر میتواند زمینهساز افزایش تنشها، خشونتها و حتی قتلهای ناموسی در خانواده شود.
با این حال، شکاف فرهنگی و اجتماعی این نسل با همنسلان خود در سایر نقاط جهان کمتر شده است. محدود شدن این شکاف، بویژه برای زنان و دختران، در جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» باعث شد تا از یکسو نسل دوم ایرانیان دیاسپورا برای نخستین بار حس همبستگی عمیقی با همنسلان خود در ایران پیدا کنند و از سوی دیگر، جامعه جهانی برای نخستین بار در رسانههای کلان درکی واقعی از دختران و زنان این نسل در ایران به دست آورد و در پشتیبانی از این جنبش بهطرز چشمگیری درگیر شود.
شاید لازم باشد که در این مصاحبه درباره دختران نسل آلفا و هویتهای آنان نیز اشارهای شود.
اگر نسل زد بومیان دیجیتال خوانده میشوند، نسل آلفا بطور تصاعدی با آهنگ رشدی بیسابقه در دنیای مبتنی بر هوش مصنوعی، دستیارهای دیجیتال، واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) رشد کردهاند و این واقعیت، تجربیات شکلگیری هویت شخصی و اجتماعی آنها را شکل میدهد.
همچنین، این نسل، به دلیل بازههای توجه محدودتر و محتوای کوتاهتر در مقایسه با نسل زد، احساس نزدیکی بیشتری با پلاتفرمهایی مانند یوتیوب شورتز و تیکتاک دارند. این یکی از شکافهای فرهنگی میان نسل زد و آلفا است که ما ایرانیان و بطور کلی فعالان اجتماعی در سراسر جهان در عرصه کار اجتماعی مشترک با نسلهای قبل تجربه میکنند. جوانان اغلب در فضای کنشگری ما ایرانیان دیاسپورا شکایت دارند که جلسات طولانی است، بیانیهها طولانی هستند و مواردی از این دست. همچنین، این نسل بهنسبت متنوعترین نسل از نظر نژادی، جنسیتی و فرهنگی در تاریخ جامعه انسانی به شمار میآید.
بههرحال، هر دو نسل در حال شکلبخشی و تعریف مجدد فرهنگ، سیاست و اقتصاد در سطح جهانی هستند. در حالی که نسل زد در حال حاضر تغییرات اجتماعی را هدایت میکند، نسل آلفا احتمالاً این تغییرات را حتی با تکنولوژی مدرن بهعنوان ابزار اصلی خود، بیش از پیش گسترش خواهد داد.
باید اشاره کرد که روند جهانی رشد نیروهای راست افراطی و فاشیسم در کنار افراطگرایی مذهبی که از استراتژی بهرهمندی از تکنولوژی مدرن همراه با اطلاعات نادرست (misinformation) و اطلاعات گمراهکننده (disinformation) در کنار ابزارهای هوش مصنوعی استفاده میکنند، بدون شک مقابله در سطوح نوینی را میان نسلهای زد و آلفا دامن خواهد زد.
همچنین، یکی دیگر از روندهای کلان جهانی که در فرایند رشد نیروهای راست و افراطگرایی مذهبی موثر است، قطبی شدن اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. در این زمینه، ایران در حالی یکی از بالاترین میزانهای نفوذ اینترنت را در میان کشورهای منطقه دارد که همزمان شاهد افزایش کودکهمسری و رشد قتلهای ناموسی در کنار دیگر چالشهای اجتماعی هستیم. زنان و دختران نسل زد و آلفا در ایران، بویژه در شهرهای بزرگ و در تنوع پربار ملی و قومی خود، در صف مقدم مقابله با جمهوری اسلامی و اقتدارگرایی خشونتبار آن، در کنار اقتدارگرایی دیرپای پدرسالاری هستند و شجاعت را هر روز تکثیر میکنند.
سوال دو- آیا میتوان گفت دختران نسل زد در ایران نسبت به نسلهای قبلی آگاهی بیشتری از حقوق زنان دارند و با مفاهیم جنسیت و برابری بیشتر آشنا میشوند؟ این آگاهی چگونه در محیطهای خانوادگی و آموزشی شکل میگیرد و بر فعالیتها و مطالبات اجتماعی آنها تاثیر میگذارد؟ نقش نهادهای اجتماعی و خانواده در این زمینه چیست؟
الهه امانی: زنان نسل زد در جوامع اکثریت مسلمان، از جمله ایران، در مقایسه با نسلهای پیشین، آگاهی بیشتری نسبت به برابری جنسیتی دارند. با این حال، میزان این آگاهی در کشورهای مختلف، بسته به زمینههای اجتماعی-اقتصادی، عوامل فرهنگی و تاثیر سیاستهای اقتدارگرایانه در این کشورها، متفاوت است. این نسل، به دلیل پیشرفت در آموزش (البته مورد افغانستان و آپارتاید جنسیتی بحثی جداگانه است)، دسترسی به اطلاعات دیجیتال و اصلاحات قانونی در برخی از کشورهای اکثریت مسلمان – اگرچه در بسیاری از موارد کمرنگ – فرصتهای بیشتری برای رشد فردی و اجتماعی یافته است. مهمترین ابعاد این تغییرات را میتوان در حوزههای زیر برشمرد:
۱. افزایش دسترسی به آموزش عالی و بازار کار
زنان نسل زد و آلفا در بسیاری از کشورهای اکثریت مسلمان، بیش از گذشته به دنبال تحصیلات عالی هستند. در کشورهایی مانند عربستان سعودی، اندونزی، ترکیه، پاکستان و ایران شاهد افزایش چشمگیری در ثبتنام زنان در دانشگاهها هستیم. علاوه بر این، بسیاری از آنها وارد حوزههایی شدهاند که سنتاً تحت سلطه مردان بودهاند، مانند علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیا (STEM)، تجارت و سیاست. با وجود این پیشرفتها، موانع فرهنگی و تبعیضهای شغلی همچنان چالشهایی جدی برای این زنان، از جمله زنان و دختران ایران، ایجاد کرده است. همچنین، ایران یکی از کشورهایی است که شکاف میان زنان با تحصیلات دانشگاهی و مشارکت اقتصادی آنها نزدیک به ۵۰ درصد است و جامعه جنسیتزده ایران از سرمایه عظیم زنان و دختران بهره نمیگیرد.
۲. نقش رسانههای اجتماعی و فمینیسم جهانی
پویایی و مبارزات نسلهای پیشین در ایران و گسترش رسانههای اجتماعی، نقش مهمی در آگاهی زنان نسل زد از مفاهیم برابری جنسیتی ایفا کرده است. این نسل، بیش از نسلهای پیشین، نقشهای جنسیتی سنتی را به چالش میکشد و برای استقلال در تصمیمگیریهای شخصی، از جمله ازدواج و انتخاب شغل، تلاش میکند. در عین حال، اگرچه در ایران این گفتمان غالب نیست، اما در سایر کشورهای اکثریت مسلمان، بسیاری از آنها دیدگاههای اسلامی را با آرمانهای فمینیستی مدرن ترکیب کرده و تلاش دارند تعادلی میان باورهای دینی و اصول برابری جنسیتی ایجاد کنند. این روند در کشورهایی چون مالزی و اندونزی پررنگتر است.
۳. تغییر نگرش نسبت به ازدواج و خانواده
بسیاری از زنان نسل زد در ایران و سایر جوامع مسلمان، ازدواج را به تعویق انداخته یا نقش خود را در خانواده بازتعریف کردهاند. آنها دیگر به همان میزان که نسلهای قبل تحت فشار ازدواج زودهنگام و مادری اجباری بودند، نیستند و در برخی جوامع، خواستار قوانین عادلانهتر در زمینه ازدواج، طلاق، حقوق ارث و حمایت در برابر خشونت خانگی شدهاند. با این حال، این تغییرات در کشورهای مختلف بصورت نابرابر پیش رفته و همچنان با مقاومتهایی از سوی سنتگرایان و واپسگرایان مواجه است.
۴. اصلاحات قانونی و فعالیتهای اجتماعی
در برخی کشورهای اکثریت مسلمان ، اصلاحات قانونی گامهایی در جهت حقوق بیشتر به زنان در زمینههایی مانند مشارکت سیاسی، حقوق محل کار و حمایتهای قانونی در زمینه خشونت خانوادگی برداشته شده است. برای مثال، در تونس سقط جنین برخلاف بسیاری از کشورهای اکثریت مسلمان دیگر از سال 1973 قانونی شده است. بحث های برابری وراثت ادامه دارد و قوانین حمایتی برای زنان علیه خشونت خانگی (از سال 2017) وجود دارد. از جمله کشورهای دیگر اندونزی است که بزرگترین کشور اکثریت مسلمان جهان است یک رئیس جمهور زن (مگاواتی سوکارنوپوتری) داشته است و زنان نقش مهمی در سیاست و تجارت دارند. بنگلادش، ترکیه٫ مالزی و امارات متحده عریی از جمله دیگر کشورهایی هستند که گامهایی در زمینه مطالیات زنان بر داشته اند.
در ایران اسلام سیاسی٫ مستبد و واپسگرا٫ نسل زد با تکیه بر تجربه مبارزاتی نسل های پیشین میداند که با وجود جمهوری اسلامی آینده ای را که در خور خود میداند نمی تواند تحقق بخشد. در فضای بسته و محدود نقض حقوق و آزادیهای فردی٫ اجتماعی٫ اقتضادی و سیاسی جمهوری اسلامی٫ هویت ضد اقتدارگرایی زنان جوان و دختران همچنان در فضای عمومی می جوشد و میخروشد تا شعله های عصیان آن بار دیگر در خیابانهای ایران حماسه بیافرینند. در جنبش زن، زندگی، آزادی و ماه های متعاقب آن تا امروز خانواده ها در حمایت از فرزندان خود ایستاده و دادخواهی به گونه های متنوع ادامه دارد. این روند سر بازگشت ندارد و تنها میتواند گسترش یابد.
سوال سه- در جامعهای که همچنان با محدودیتهای فرهنگی و قانونی برای زنان روبهروست، دختران نسل زد چگونه از ابزارهای دیجیتال و فضای آنلاین برای بیان اعتراضات و نظرات خود استفاده میکنند؟ آیا این فضا توانسته است به ایجاد جنبشهای اجتماعی جدید کمک کند؟
الهه امانی: بله، بدون شک. دختران نسل زد با استفاده از ابزارهای دیجیتال و فضاهای آنلاین، به ابراز اعتراضات، به چالش کشیدن هنجارهای فرهنگی و مشارکت در کنشگری اجتماعی میپردازند؛ آنهم در شرایطی که محدودیتهای اجتماعی و قانونی علیه آنها وجود دارد. نحوه استفاده آنها از این پلاتفرمها و تاثیرشان بر جنبشهای اجتماعی را میتوان در موارد زیر برشمرد:
۱. ابزارهای دیجیتال، بستری برای بیان و مقاومت
پلاتفرمهایی مانند تیکتاک و اینستاگرام این امکان را برای زنان جوان در ایران فراهم کردهاند تا بصورت خلاقانه، هنجارهای مردسالارانه را در خانه و جامعه به چالش بکشند و از برابری جنسیتی حمایت کنند. بسیاری از کنشگران و اینفلوئنسرها با بهرهگیری از محتوای بصری، نقشهای تاریخی زنان را برجسته کرده و با روایتها و خوانشهای واپسگرایانه مقابله میکنند.
۲. نقش رسانههای اجتماعی در جنبش «زن، زندگی، آزادی»
زنان و دخترانی که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» با بهرهگیری از رسانههای اجتماعی صدای خود را در سطح جهانی تقویت کردند، نشان داده و میدهند که میتوانند از امکانات و فرصتهای فضای مجازی برای کنشگری و فعالیتهای مشترک و گروهی، هرچند بصورت سیال، بهره بگیرند. پژوهشها نشان میدهد که کنشگری در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی تنها زمانی بیشترین تاثیر را دارد که با حضور میدانی، هرچند در مقیاس محلی، سیال و با حداقل ساختار، همراه باشد تا از پتانسیل بیشتری برای تاثیرگذاری پایدار برخوردار شود. همچنین، فضای دیجیتال حس تعلق و امنیت نسبی را برای زنان جوان فراهم میکند؛ جایی که آنها میتوانند درباره مسائل حساس جنسی و جنسیتی گفتگو کنند، تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و از یکدیگر الهام بگیرند.
۳. رسانههای اجتماعی و جنبش «من هم» در ایران
در کشوری که متعرضان جنسی از امنیت برخوردارند و حتی آزار و اذیت جنسی در محیط کار و فضاهای آموزشی تعریف قانونی مشخصی ندارد، رسانههای اجتماعی این امکان را فراهم کردهاند که نقاب از چهره آزارگران برداشته شود. این امر نهتنها در ایران، بلکه در سایر کشورهای اکثریت مسلمان نیز صادق است.
۴. رسانههای اجتماعی، بستری برای گسترش جنبشهای اعتراضی
شبکههای اجتماعی امکان انتشار سریع اطلاعات را فراهم کرده و جنبشهای اعتراضی را به مخاطبان جهانی متصل میکنند. در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، رسانههای اجتماعی نقشی کلیدی در سازماندهی اعتراضات و افزایش آگاهی عمومی داشتند.
۵. خلاقیت نسل زد و آلفا در کنشگری دیجیتال
یکی از ویژگیهای نسل زد و آلفا در زمینه کنشگری در سراسر جهان، خلاقیت در ادغام محتوای سیاسی با ابزارهای نوین است تا پیامهای اعتراضی جذابتر و فراگیرتر شوند.
۶. تاثیر شکاف نسلی بر جنبشهای اجتماعی
اشتراک ارزشها و نمادهای فرهنگی نسل زد و آلفا با همنسلان خود در کنشگری اجتماعی در سراسر جهان و کاربردهای موثر تکنولوژی، شکاف نسلی را که همواره وجود داشته، تعمیق بخشیده و همبستگی نسلهای گوناگون را در جنبشهای نوین اجتماعی با چالشهای تازهای مواجه ساخته است. یکی از جلوههای این امر، هم در جامعه ایران، هم در گروهها و تشکلهای ایرانیان دیاسپورا و حتی در جوامع غربی، این است که فعالیت نسلهای مختلف در تشکلها و شبکهها – چه در حوزه جنبشهای اجتماعی و مدنی و چه در فعالیتهای سیاسی – نیاز به سازوکارهای نوین و هوشمندانه دارد تا بتوان از تجربه و آموختههای نسلهای پیشین در کنار نسل زد و آلفا بهره برد، تنشهای کار گروهی را مدیریت کرد و حتی آنها را به تحول رساند.
سوال چهار- با توجه به تاثیر گسترده رسانههای اجتماعی، دختران نسل زد و آلفا چگونه نگرشهای خود را نسبت به نقشهای جنسیتی و مطالبات برابریخواهانه تغییر دادهاند؟
الهه امانی: باید اشاره کرد که در حالی که این پلاتفرمها ابزار قدرتمندی برای جوانان، بویژه زنان جوان، محسوب میشوند، آنها را در معرض تهدیدهایی مانند آزار و اذیت آنلاین و نظارتهای دولتی نیز قرار میدهند. بااینوجود، نقش کلیدی این ابزارها در تقویت صداهایی که از نظر تاریخی شنیده نمیشدند و در حاشیه قرار داشتند، نشان میدهد که رسانههای دیجیتال میتوانند عاملی مهم در ایجاد و برآمد تغییرات و جنبشهای اجتماعی باشند، در حالی که برای تداوم و پایداری این جنبشها، عوامل مهم و اساسی دیگری، ازجمله تشکلها و شبکهها، نیز باید وجود داشته باشد.
دختران نسل زد و نسل آلفا، با شیوههای نوآورانه و متفاوت از نسلهای پیشین، نقش پررنگی در جنبش «زن، زندگی، آزادی» ایفا کردهاند. ویژگیهای منحصربهفرد آنها، همراه با دسترسی و استفاده گسترده این بومیان دیجیتال از ابزارهای تکنولوژی، پروسه اشاعه جنبش را تسریع، تقویت و بهروز کرد. عوامل کلیدی این نقشآفرینی عبارتاند از سواد دیجیتال، کنشگری در رسانههای اجتماعی و استفاده از آن بهعنوان ابزاری برای بسیج، مستندسازی و انتشار سریع آگاهی.
پلاتفرمهایی مانند اینستاگرام، توییتر و تیکتاک به آنها این امکان را دادهاند که سانسور رسانههای دولتی را دور بزنند، صدای خود را جهانی کنند و با جنبشهای بینالمللی فمینیستی و حقوق بشری ارتباط بگیرند.
گسترش ویروسی تصاویر و ویدئوهای اعتراضات، همبستگی جهانی ایجاد کرده و سرکوب جنبش را برای حکومت دشوارتر کرده است. نسل جدید زنان ایرانی از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی، با جنبشهای برابریخواهانه در سراسر جهان آشنا شده و خواستار آزادیهای مشابه شدهاند. آنها پیشرفت زنان در سایر کشورها، حتی سایر کشورهای اکثریت مسلمان، را مشاهده کرده و این مقایسهها را برای به چالش کشیدن محدودیتهای جنسیتی در ایران به کار گرفتهاند. همچنین علیرغم سانسور گسترده، استفاده از VPNها و شبکههای جایگزین، آنها را به جامعه جهانی متصل نگه داشته است.
زنان نسل زد و آلفا کمترین تمایل را به پذیرش محدودیتهای سنتی، مانند پوشش اجباری و نقشهای جنسیتی قالبی، دارند و بیشتر از نسلهای قبل، پدرسالاری سنتی و قوانین تحمیلی و مستبدانه را به چالش میکشند و از آزادیهای فردی خود دفاع میکنند. مقاومت بسیاری از زنان این نسلها به مطالبات پیرامون پوشش اختیاری محدود نمیشود، بلکه رد سیستماتیک تبعیض جنسیتی در قانون، آموزش و اشتغال را نیز شامل میشود.
سوال پنج- چگونه حضور پررنگ زنان نسل زد در رسانههای دیجیتال و آشنایی با جنبشهای برابریخواهانه جهانی، بر نوع مقاومت آنها در برابر قوانین و هنجارهای محدودکننده در ایران تاثیر گذاشته است؟
الهه زمانی- زنان ایرانی درصد بالایی از دانشجویان آموزش عالی را تشکیل دادهاند، اما به نظر میرسد که دختران نسل زد از دانش خود برای نقد اقتدار و مطالبه تغییرات اساسی بیشتر استفاده کرده و با تکیه بر آن در دانشگاهها اعتراضات را رهبری کرده، در مباحث فمینیستی شرکت کرده و خواستار اصلاح قوانین نابرابر شدهاند.
برخلاف جنبشهای زنان نسلهای قبل و موجهای فمینیستی پیشین در ایران، نسل زد و آلفا مفهوم سرکوب چندوجهی را درک کرده و آن را به مسائل طبقاتی، قومیتی (کردها، بلوچها، آذریها) و نابرابری اقتصادی پیوند دادهاند و به عبارتی درکی عمیقتر از فراگیری و تقاطعگرایی در جنبش کسب کردهاند. آنها صداهای بهحاشیهراندهشده اقلیتهای جنسیتی، قومی و مذهبی را در جنبش خود جای دادهاند و بدین ترتیب، دامنه و انعطافپذیری آن را افزایش دادهاند.
با پذیرش شعار کردی «ژن، ژیان، آزادی»، جنبش «زن، زندگی، آزادی» را به مبارزهای مشترک برای تمام اقوام و طبقات تبدیل کردهاند. زنان و دختران ایران هم در رژیم سابق و هم در دهههای نخست استقرار جمهوری اسلامی، چه در زندان و چه در مبارزات خود، شجاعت و ایستادگی در برابر استبداد و ارتجاع نشان دادهاند. اما جسارت و شجاعت نسل زد و حتی آلفا به گونهای متفاوت و در بسیاری موارد از موضع قدرت است.
آنها در برابر نیروهای امنیتی مقاومت کرده، حجابهای خود را سوزانده و با وجود تهدیدهای بازداشت و سرکوب، شعارهای ضدحکومتی سر دادهاند. زنان جوانی چون ژینا امینی و نیکا شاکرمی به نمادهای مقاومت تبدیل شدهاند و انگیزهی بیشتری به جنبش بخشیده و میبخشند.
زنان نسل زد و به عبارتی کنشگری این نسل در جنبشهای اجتماعی، از ساختارهایی که هیرارشی قدرت در آنها حاکم است دوری جسته و به رهبری غیرمتمرکز و اقدامات جمعی تمایل و گرایش دارند. زنان نسل زد بیشتر از نسلهای پیشین از حمایت و پشتیبانی مردان همنسل خود برخوردارند. مردان این نسل نه تنها در حوزه کلام و نظری به دفاع از برابری جنسیتی برخاستهاند، بلکه برای آن هزینه داده و میدهند. واقعیت آن است که نقض حقوق زنان علت و معلول نابرابریهای جنسیتی میباشد.
سوال شش - دختران نسل زد در ایران به دلیل دسترسی به رسانه های اجتماعی و فضای مجازی، با انواع گوناگونی از الگوهای زنانه و نقش های جنسیتی مواجه می شوند. به نظر شما این مواجهه چگونه بر نگرشها و انتخاب های آنها در زندگی شخصی و اجتماعی تاثیر گذاشته است؟
الهه امانی- زنان نسل زد در جوامع اکثریت مسلمان، به یُمن رسانههای اجتماعی، با طیف گستردهای از نقشهای جنسیتی و الگوهای زنانه آشنا شدهاند. برخلاف نسلهای پیشین، آنها زنانگی را به عنوان یک مفهوم ثابت و محدود نمیبینند، بلکه آن را در اشکال مختلفی از زندگی حرفهای، کارآفرینی، فعالیت اجتماعی و حتی به زیر سوال کشیدن نقشهای جنسیتی و شکستن کلیشهها تجربه میکنند. این تقابل با تعاریف متنوع از زن بودن، به آنان اجازه داده است تا مسیرهای منحصربهفرد و نوآورانهای را انتخاب کنند که در آن، برخی سنن و آداب فرهنگی ایرانزمین را در مواردی با آرمانهای مدرن در هم میآمیزند.
یکی از نتایج این تغییر، افزایش استقلال زنان نسل زد در تصمیمگیریهای شخصی است. بسیاری از آنان در انتخاب تحصیلات، مشاغل، ازدواج و حتی بیان شخصی احساسات و خواستههای خود قاطعتر عمل میکنند. آنها با دیدن نمونههای موفقی از زنان در کشورهای دیگر—مانند کارآفرینان، ورزشکاران، محققان، هنرمندان و دانشمندان و تاثیرگذاران—و همچنین زنان برجسته ایرانی در دیاسپورا، الگوهای جدیدی از موفقیت را برای خود ترسیم کرده و میکنند.
افزایش آگاهی از مسائل جنسیتی و حقوق زنان نیز از دیگر تغییرات مهم در میان این نسل است. بحثهایی که در گذشته در بسیاری از جوامع مسلمان تابو محسوب میشدند—مانند رضایت در روابط، سلامت عاطفی و مقابله با روابط سمی—امروزه در میان زنان جوان نسل زد و آلفای ایران رواج بیشتری یافته است. همزمان، رسانههای اجتماعی بستر جدیدی برای فعالیتهای برابریخواهانه فراهم کردهاند و جنبشهایی مانند مبارزه با خشونت خانگی و قوانین تحمیلی و واپسگرایانه پوشش، مورد حمایت بیشتری قرار گرفتهاند. البته، این روند با واکنشهایی از سوی جریانهای محافظهکار و صاحبان قدرت در جامعه جنسیتزده ایران نیز روبهرو بوده که چنین تغییراتی را متاثر از ارزشهای غربی یا ناسازگار با اصول اسلامی میدانند.
در نهایت، زنان نسل زد و آلفا در ایران در سطح جامعه و خانواده درگیر مذاکره میان سنت و مدرنیته هستند و مدلهای جدیدی از توانمندسازی را شکل میبخشند که نه کاملاً در چارچوب فمینیسم غربی میگنجد و نه با ایدهآلهای محافظهکارانه و واپسگرایانه همخوانی کامل دارد. در حالی که این تحولات به بسیاری از آنان قدرت انتخاب بیشتری داده، همچنان موانع اجتماعی، سیاسی و خانوادگی بر سر راهشان وجود دارد. چالش اصلی برای این نسل، یافتن تعادل میان ارزشهای فرهنگی و مذهبی و آرمانهای برابری جنسیتی است، به گونهای که بتوانند هم به هویت شخصی خود وفادار بمانند و هم در جامعه نقش مؤثری ایفا کنند.
با تشکر
مارس ۲۰۲۵