کشته شدن مهسا امینی، زن جوان کُرد، در تهران و به جرم عدم رعایت قانون ارتجاعی حجاب اجباری، جرقهای بود که بر جان خرمن بحرانهای متعدد جمهوری اسلامی افتاد و از دل آن آتشی کمنظیر از خیزش و جنبش در چهارسوی ایران شعلهور شد. در مدتی کوتاه اعتراضات به شهرهای مختلف و اقشار و گروههای اجتماعی معترض مختلف کشیده شد و یکی از بزرگترین جنبشهای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در چهل سال اخیر رقم خورد.
جامعهی ایران چه در خیزشهای سراسری دیماه 96 و آبانماه 98، و چه در اعتصابات متعدد این سالها، چه در تحریم موفق انتخابات ریاست جمهوری و چه در شبکههای اجتماعی که اکنون میتواند به عنوان یک عامل تعیینکننده در سپهر سیاسی ایران شناخته شود، نشان داده بود که در آستانهی جنبشی دیگر است. دستگاه سرکوب حکومت هم با علم به این فضا و با هدف کنترل جامعه به مدد ارعاب، در برههای فشارهای چهل ساله بر سر مسالهی حجاب اجباری را افزایش داد. این افزایش فشارها اما دقیقاً در جهت عکس انتظار جمهوری اسلامی نتیجه دادند؛ حساسیت عمومی به مسالهی حجاب اجباری به سرعت افزایش پیدا کرد و این مساله در مرکز مطالبات سیاسی و اجتماعی مختلف، به سرآغاز اعتراضات تبدیل شد.
تبعیض جنسی و جنسیتی، تبعیض اتنیکی، دشواریهای معیشتی و همچنین مسالهی آزادی، در کوتاه مدت به محرکهای اعتراضی بخشهای مختلف جامعه تبدیل شدند و مسالهی گذار از جمهوری اسلامی، فراتر از شعار و مطالبه، به امری «دیدنی» و قابل پیشبینی تبدیل شد.
در این فاصله مسالهی بدیل جمهوری اسلامی هم بیش از همیشه چه در محافل سیاسی و چه در میان عموم مردم، به موضوعی محوری تبدیل شد. تجربهی انقلاب 57 به حافظهی جمعی ایرانیان آموخته است که در تحول سیاسی، مساله نه فقط گذار از وضعیت موجود، که همچنین نگاهی روشن به وضعیت مطلوب است. از همین رو هم در بحبوحهی جنبش، مسالهی بدیل و فراتر از آن «منشور»ها و نقشههای راه مختلف نیز به موضوع بحثها تبدیل شد.
انعکاس جنبش «زن، زندگی، آزادی» در اعتراضات خیابانی هرچند پس از مدتی فروکش کرد؛ اما مباحث سیاسی مطرح شده در سایهی این جنش، در فضای عمومی همچنان تداوم دارد. خاصه مسالهی «بدیل»، که هم موضوع لحظهی کنونی، هم امر لحظهی گذر از جمهوری اسلامی و هم موضوع پسا جمهوری اسلامی است، همچنان به شکلی جدی در میان نیروهای سیاسی، نهادهای جامعهی مدنی، جنبشهای اجتماعی و مردم در جریان است.
کلیگوییها حول فردای جمهوری اسلامی، در نتیجهی جنبش «زن، زندگی، آزادی» به بحث در رابطه با جزئیات فرا روئید و جریانهای سیاسی مختلف تصاویر خود از بدیل جمهوری اسلامی را صریحتر از همیشه در معرض دید گذاشتند. جریانهای سیاسی طرفدار بازگشت نظام شاهنشاهی، به سبب بهرهمندی از امکانات رسانهای در تبلیغاتی عظیم، از امکان بیشتری برای معرفی و نمایش خود برای عموم جامعه بهرهمند بودند. پروژهی سیاسی این جریانات، جز در رابطه با جابجایی نظام جمهوری اسلامی با شکلی از سلطنت (چه مشروطه و چه غیر آن)، در رابطه با بخش قابل توجهی از بحرانهای جاری ایران مسکوت است. مسالهی حقوق بشر، مسالهی تبعیض اتنیکی و مذهبی، مسالهی بحران اقتصادی و طبقات و مسالهی دموکراسی متعارف، نکات مغفول این گفتمان سیاسی بودند. «تغافل سیاسی» رویکرد اصلی این نیروها نسبت به گرههای جامعهی ایران بود. به همین دلیل هم جریان سلطنت در کوتاه مدت به نیرویی تبدیل شد که هرچند بدنهی «همدل» مشخصی داشت، اما در عین حال مخالفان جدی هم داشت که حاضر بودند در مقابل تیر و ترکش جمهوری اسلامی بایستند و علیه سلطنت پهلوی شعار بدهند.
در این میان «جمهوری»، به عنوان پروژهی سیاسی جاری بسیاری از جریانات و نیروهای سیاسی، در این دوره جدیتر و متعینتر از پیش طرح شد. همهشمولی جنبش ژینا، و مشارکت متکثر ترین شکل از نیروهای سیاسی در آن، بدیلی را میطلبد که بتواند این تکثر را حفظ کند و از آن ظرفیتی برای دموکراسی بسازد. امری که در بدیلهای دیگر مطرح شده میسر نیست.
با وجود توافق ضمنی جریانات سیاسی مختلف جمهوریخواه حول مسالهی «جمهوریخواهی» اما هنوز هم در رابطه با چیستی «جمهوری مطلوب ایران» و هم در رابطه با چگونگی نیل به آن تنوع سیاسی نظری قابل توجهی وجود دارد. راهجویی برای رفع تبعیض اتنیکی احتمالاً در صدر تنوع سیاسی-نظری این جریانات باشد، اما همچنین ساختار اقتصادی آینده، نسبت حکومت آتی با سکولاریسم، «براندازی، تحولطلبی و یا اصلاحطلبی» به عنوان مشی سیاسی، و ساختار قدرت آینده، از دیگر موارد تنوع نظر در میان نیروهای جمهوریخواه هستند. تنوعی که در بستر گفتگو و رقابت سیاسی دموکراتیک میتواند زمینهساز دموکراسی آینده برای ایران نیز باشد.
در این شمارهی مُروا، و در ادامهی توجه به موضوع جنبش «زن، زندگی، آزادی» قصد داریم «جمهوری» به مثابهی یک بدیل را در پرتوی این جنبش دقیقتر بررسی کنیم، ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی آن را کنکاش کنیم و دست کم فتح بابی در بحث جمهوریخواهی و نیروهای اپوزیسیون داشته باشیم.
در این شماره در نوزده مقاله از صاحبنظران از زوایای مختلفی به مسالهی «جمهوری» در ایران پرداختهاند. جمهوریخواهی به مثابهی یک فهم سیاسی در مسیر تطور در سپهر سیاسی، هنوز زوایای متعددی برای گفتگو و بازاندیشی دارد. مُروا در شمارههای آتی خود نیز به شکل مداوم به این زوایا خواهد پرداخت.
سپتامبر ۲۰۲۳
منبع: فصلنامهی مُروا نشریه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شماره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲