مقدمه
زنان در ایران در طول انقـلاب مشروطه و از اواخر قـرن گذشته به طرز چشمگیری، وارد زندگی اجتماعی شدند. اما حضور آنها به دلیل وجود مقـاومـت مراکز سـنتی و نـیز سطـح فـرهـنگ جامعـه، نتوانسـته به نهـادی شدن این مشارکت مـنجـر شود. البته با ورود تکـنولوژی های جـدیـد و مناسبات تازه اقـتصادی و آموزشی این مقـاومــت سـنتی تا حـد زیادی به تدریج شکـسته شده است.
زنان در ایران کنونی با مجموعهای از موانع قانونی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مواجه هستند که نهتنها زندگی آنها بلکه معاششان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و سبب نابرابری اقتصادی گسترده آنها میشود. تبعیضهای دولتی و غیردولتی در بازار کار نیز علیه زنان اعمال میشود. وجود این تبعیضات و اجحافات موجب تضعیف جایگاه زنان در جامعه بهعنوان انسانهایی برابر با مردان می شود.
بر بستر مقاومت های زنان، تبعيض ها و تناقض ها، سنت ها و فرهنگ مردسالاری، در دهه های گذشته جنبش زنان ایران شکل گرفته و باليده است. اين جنبش با وجود تهديدها و فشارها، بگير و ببندها، از فرصت ها بهره جسته و گسترش يافته است.
زنان دهه هاست که مبارزه ای جدی و مصمم برای برابری حقوقی را در ایران پیگیرانه دنبال می کنند. چنین مبارزه مترقی برای بهبود زندگی، آزادی، برابری جنسیتی، برای جهانی بهتر و عادلانه تر بوده که بسیار امیدبخش است! با شروع جنبش های اعتراضی در دهه اخیر و بویژه جنبش "زن، زندگی، آزادی" فرصت های مناسبی برای زنان و دختران جوان بوجود آمد که توجه افکار عمومی را به آسیبهایی که زنان در حکومت اسلامی ایران از آن رنج میبرند جلب کنند و در این فضای بوجود آمده مطالبات خود را برای رفع تبعیضات و نابرابریها مطرح کنند تا بلکه فضا برای سازماندهی و انجام تغییرات فراهم شود. در این نوشته به بخشی از مبارزات زنان در ایران می پردازیم تا ببینیم مبارزات زنان و نقشی که در این عرصه در صحنه اجتماعی، مدنی و سیاسی ایفا می کنند چگونه توانسته در جنبش های دمکراتیک و مترقی کشور تاثیرگذار شود.
حضور زنان در عرصه اجتماعی
زنان دارای مطالبات مشخص و خواستار تغیـیرات اساسی در کل جامعه هستند. دختران نوجوان و جوان نقش بسیار زیادی در شکل دادن به حرکتهای متنوع اعتراضی در جامعه دارند. مقاومت هر روزه آنان در برابر حجاب اجباری، گشت های ارشاد، کنترل نهادهای موازی، حجاب بانان و دیگر اجبارات و تحمیلات مذهبی و اجتماعی چشمگیر است. گستردگی سطح مبارزات زنان بە حدی رسیدە است کە حکومـت دیگـر امکان متوقف کردن آن را ندارد.
فـشار اجـتماعی دختران و زنان نوجوان و جوان عـلیه قوانین و ممنوعیت های حکومتی در سالهای اخـیر بسیار افزایش یافته است. آنها دائماً مرزها را در جامعه میشکنند و عرصههای تازهای در مقاومت و مبارزه برای تغییرات ایجاد میکنند. در این مـبارزه رژیم روزبهروز مجـبور به عقبنشینی بیشتری می شود.
امروزە حضور زنان در عرصه اعتراضات سیاسی، اجتماعی و مدنی از چنان گستردگی و توانمندی برخوردار است که کسی نمیتواند وجود فاکتور زنان در این مبارزات را نادیده گیرد. جریانات مختلف موجود در میان جنبش زنان در همهجا و هر کدام بنا به ظرفیت و توان خویش، انواع و اقسام راهکارها را انتخاب و تجربه میکنند تا از این طریق بتوانند کانونهای مقاومت در جامعه را زنده، پایدار و موثر نگاه دارند. آنها تجربه باهم بودن را با توجه به ظرفیت، توان و تنوعی که در میانشان برای مقاومت پایدار وجود دارد برای یافتن راهکارهای مدنی و دمکراتیک، در اختیار جنبش دمکراتیک و مترقی ایران قرار دادهاند و چنانکه میدانیم در این عرصه مجبور شدهاند هزینههای بسیاری را به دلیل سرکوب سیستماتیک نیز تقبل کنند. حضور زنان در مبارزات صنفی، مدنی، اجتماعی و سیاسی و بویژه علیه حجاب اجباری بسیار مهم و حیاتی است و حکومت نیز بهخوبی از نقش موثر و تحول خواهانه زنان در این عرصهها آگاه است. به همین دلیل سرکوب زنان در فعالیتهای اعتراضی، مدنی و صنفی بهمراتب سیستماتیک و شدیدتر است و موانع مشارکت آنان نسبت به مردان مضاعف است.
ارتباط زنان با خیزش های عمومی
واقعيت اين است که جنبش زنان را نمی توان از افت و خيزهای جنبش عمومی دمکراتيک و مدنی جدا کرد. اگر جنبش دمکراتيک پيش برود، جنبش زنان را تحت تاثير قرار خواهد داد و فضا را برای حضور و تاثيرگذاری آن فراهم خواهد کرد. افت نسبی خیزش های اجتماعی در جامعه به معنی مرگ و خاموشی آن و جنبش زنان در جامعه نيست. جنبش زنان ريشه در تبعيض جنسيتی، قوانين ضد زن جمهوری اسلامی، فرهنگ مردسالاری و موقعيت فرودست زنان در جامعه دارد.
جنبش زنان می تواند مبتکر کارزارهای مختلف برای طرح مطالبات خود و تاثيرگذاری در جامعه شود. حضور همه جانبه زنان در جنبش "زن، زندگی، آزادی یکی از درخشان ترین فعالیت های مبارزاتی زنان علیه تبعیض، نابرابری و بی عدالتی در سراسر کشور بوده است. فعالین زن در همکاری های مشترک با جنبش دانشجویی، جنبش دفاع از محیط زیست، جنبش کارگری، جنبش معلمین، جنبش مردم مناطق اتنیکی، جوانان، روشنفکران و ...، توانسته اند به تقويت جنبش های اجتماعی و مدنی برای فرا رفتن از وضعیت موجود بپردازند.
زنان ایرانی در صف مقدم مبارزه با استبداد برای کسب آزادی های سياسی، اجتماعی و برابر حقوقی ايستاده اند. اين حضور برای نيروهای تحول طلب و مترقی اميد و الهام بخش است و برای تاريک انديشان در حکومت جمهوری اسلامی چالش برانگيز و غير قابل تحمل. آن ها برای خاموش کردن اعتراضات زنان به وسایل مختلف متوسل می شوند. جنبش زنان در بیش از دو دهه گذشته نشان داده است که بهعنوان یکی از نمادهای مبارزه برای آزادی، حقوق برابر شهروندی و تبعیض ستیز می باشد.
در ایران برای دستیابی به تحولات دمکراتیک که بتواند تامین کننده حقوق برابر برای تمامی جامعه و به وجود آورنده آزادی، رفاه و عدالت اجتماعی باشد، زنان یقینا همگام با سایر جنبش های مترقی و تحول طلب کشور می توانند نقشی تعیین کننده در پیشبرد خواستهای عدالت طلبانه، برابری خواهانه و دمکراتیک مردم میهنمان داشته باشند.
مبارزه مشترک برای حقوق انسانی و شهروندی
در سه دهه گذشته زنان و دختران جوان توانسته اند به شکلی محسوس و در سطحی گسترده در شهرهای مختلف ایران، برای احقاق حقوق انسانی و شهروندی، با مردان همراه شوند. انعکاس چنین حقیقتی از مبارزه پر شکوه زنان و مردان جوانی که آگاهانه می خواهند برای آزاد زیستن و آزاد ماندن در یک جهان امروزی، برابر، مدرن و بدون تبعیض، امید و عشق به تغییر را مشترکا با هم در خیابان ها تجربه کنند بسیار مسرت بخش است. سالهاست که در جامعه اهمیت و ارزش آزادی برای نسل جوان ایرانی چنان موضوعیت عینی یافته است که حاضر است برای زمینی کردن چنین تصویری زنده و مدرن از زندگی و برای احقاق حقوق ضایعه شده اش، اعتراضات مدنی و دمکراتیک سازمان دهد. این نسل از جوانان و زنان کشور به اهمیت قدرت و حرکت مشترک برای احقاق بدیهی ترین حقوق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری خود پی برده اند و این در واقع نشان از بلوغ اجتماعی شهروندان جوان آگاهی است که تصمیم به ماندن و زندگی در جهان مدرن امروز را جزء حقوق اولیه و انسانی خود می دانند و برای رسیدن به آن خواسته های مدرن و دمکراتیک تلاش مشترک و مداوم می کنند.
تلاش موثر و انسانی زنان
امروز در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور فعالین جنبش زنان با داشتن ده ها سال تجربه مبارزه مستقلانه توانسته اند از جایگاه بسیار مهمی در میان جنبش های اجتماعی و دمکراتیک کشور برخوردار شوند. مبارزه آنان حاصل بیش از یک قرن تلاش حق طلبانه و پیگیر در کشورمان می باشد. آنها با تجربه اندوزی از گذشته و نگاه به حال و آینده جنبش، در اعتراضات خیابانی شهرهای مختلف کشور شرکت کرده اند و مبارزه و مقاومت مشترک به همراه مردان را به اشکال گوناگون پیش برده اند. آنها در عمل نشان داده اند که دیگر حاضر نیستند بی حقوقی، تحقیر، تبعیض و نابرابری را در جامعه استبدادی ایران پذیرا شوند و تاکنون برای نه گفتن به بی عدالتی و تبعیض، همه گونه هزینه را نیز پرداخته اند. زنان با مبارزات دلیرانه، بدون ترس و بدون خشونت خود توانسته اند در برابر تعرض نیروهای استبدادی، مقاومت کنند. چنین روحیه ای موجب حیرت و ترس نیروهای سرکوبگر و همراهی و همیاری همه فعالین سیاسی، اجتماعی و مدنی ایران و نیز موجب جلب همبستگی و احترام مردم جهان از خواسته ها و مبارزات آنها شده است.
مبارزه برای ایجاد تغییرات اساسی
در ایران، زنان با شرکت وسیع در جنبش های اعتراضی و با مقاومت هدفمند و همه جانبه، امید برای تغییرات مهم و ساختاری، و روحیه برای ادامه مبارزه آگاهانه و مقاومت برای مبارزه بدون خشونت را در میان معترضین بسیار تقویت کرده اند. زنان آزادیخواه، دمکرات، مترقی و برابری طلب جوان ایرانی سالهاست که با هم بودن را توانسته اند با وجود داشتن اختلافات و تنوعات مختلف به علایق و منافع مشترک تبدیل کنند و بدین ترتیب مشترکا برای کسب حقوق برابر شهروندی تلاش و تجربه مثبتی را در اختیار جنبش دمکراتیک مردم ایران قرار دهند. در واقع آنان بخوبی موفق شده اند که چنین تجربه مثبتی را وارد جنبش اعتراضی کشور کنند. مبارزه مشترک زنان، مردان، دختران و پسران برای حقوق شهروندی و نیز علیه دیکتاتوری موجب ریختن ترس آنان از نیروهای سرکوبگر و خشونت آمیز رژیم اسلامی ایران شده است. زنان جوان در همه جا در صحنه مبارزه مدنی ایران و بویژه در خیابان علیه حجاب اجباری و برای حق انتخاب پوشش آزاد حضور سنگین دارند و این احساس خوب هر چه بیشتر در داخل و خارج از کشور تقویت می شود که بدون حضور و همراهی زنان، جنبش اعتراضی کنونی در سطحی که امروز در آن قرار دارد، نمی توانست وجود داشته باشد.
حضور موثر زنان در جنبش های اعتراضی
مدتهاست که مبارزه حق طلبانه و برابری خواهانه زنان و دختران جوان برای احقاق ارزش های دمکراتیک شهروندی در جامعه با خواسته های دمکراتیک و شهروندی جنبش های اعتراضی تلاقی پیدا کرده است و امروز حضور زنان در میادین اعتراضات اجتماعی و سیاسی از چنان شدت و قوه ای برخوردار است که کسی نمی تواند وجود فاکتور زنان را در این مبارزه نادیده بگیرد. زنان برای داشتن چنین کیفیتی در مبارزات جاری، چندین دهه است که به اشکال گوناگون و با احترام به تنوعات موجود میان خود و با بهره گرفتن مناسب از تکنیک های ارتباطی، اینترنتی و نیز با کمک شبکه های اجتماعی و مدنی که در سطح اقشار مختلف جامعه وجود دارد، تلاش و مبارزه همه جانبه ای را متحدا پیش می برند و خوشبختانه تنوعات و تفاوت ها در میان آنان منجر به کم کاری، دوری و پراکندگی نیروهایشان نشده است. جریانات مختلف جنبش زنان در همه جا و هر کدام بنا به ظرفیت و توان خویش، انواع و اقسام راهکارها را انتخاب و تجربه می کنند تا بلکه از این طریق بتوانند کانون های مقاومت در جامعه را زنده، پایدار، موثر و همه جانبه کنند. آنها تجربه با هم بودن را با توجه به ظرفیت، توان و تنوعی که در میانشان برای مقاومت پایدار وجود دارد برای یافتن راهکارهای مدنی و دمکراتیک، در اختیار جنبش دمکراتیک ایران قرار داده اند و چنانکه می دانیم در این عرصه مجبور شده اند هزینه های بسیاری را نیز تقبل کنند. روزی نیست که در ایران فعالین زن بدلیل مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه شان دستگیر نشوند.
حق اعتراض در حکومت اسلامی ایران ممنوع است
این واقعیتی است که در جمهوری اسلامی حق اعتراض بهعنوان یکی از حقوق شهروندی به رسمیت شناخته نشده است. در ماده ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی به ظاهر "تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است". اما در عمل هیچگاه این اصل قانونی رژیم رعایت نشده است. در هر اکسیون مدنی و اعتراضی مسالمت آمیز در نقاط مختلف ایران، همواره فعالین عرصه های اجتماعی و مدنی دستگیر، زندانی، شکنجه و محکوم به زندان های بلند مدت شده اند.
پس در جمهوری اسلامی حق شهروندی و حق اعتراض مدنی وجود ندارد. رسانه های آزاد، سندیکاها، اتحادیه ها، نهادها و سازمان های فرهنگی و اجتماعی اجازه فعالیت و سازماندهی ندارند. شکل گیری جامعه مدنی در چنین وضعیتی با موانع بسیار همراه است. اعتراضات و نارضایتی ها فضایی برای بروز ندارند و کانالهای لازم و نهادهای ضروری برای این کار تشکیل نشده است؛ بنابراین هر اعتراض اجتماعی در جمهوری اسلامی بهعنوان یک نافرمانی مدنی و نقض قوانین و جرم محسوب می شود و فعالین صنفی، مدنی و سیاسی با هزینه های سنگین زندان مواجه می شوند.
نقش پیشتاز زنان در مبارزات
تجربه مبارزات زنان، مادران، دختران به همراه پسران و پدران نشانگر این واقعیت جدی است که آنها این بار برای مبارزه علیه دیکتاتوری و حقوق شهروندی مشترکا در کنار هم در اعتراضات خیابانی شرکت می کنند. نقش پیشتاز زنان و نگاه تغییر یافته مردان و پسران در مبارزات کنونی موجب ایجاد پتانسیل های جدیدی در جنبش اعتراضی "زن، زندگی، آزادی" شده است و این وضعیت باعث گشته است که اینبار همگان بصورت جمعی و با احترام به یکدیگر و تنوعات موجود به دنبال یافتن راهکارهای نو و متنوع برای ادامه و تضمین فعالیت جنبش مسالمت آمیز و شهروندی مردم ایران باشند.
روشن است که جنبش های اجتماعی و اعتراضی و از جمله جنبش زنان چنان پتانسیلی را فراهم کرده اند که جنبش زنان می تواند هر چه گسترده تر خواسته ها و مطالبات برابری طلبانه خود را در جامعه مطرح کند. در گذشته چنین فرصتی هیچگاه فراهم نشده بود و زنان تا این حد از آگاهی و سواد، آموزش، تجربه و گستردگی نیرو برای تاثیر گذاری در جامعه برخوردار نبودند. دفاع از حقوق شهروندی و مدنی می تواند فضا و زمینه را برای طرح و احقاق خواسته های دیگر زنان که به منافع آنان مربوط می شود را فراهم کند و سالهاست که فعالین جنبش زنان و حتی دیگر بخش های زنان و دختران جوان نسبت به اهمیت این موضوع، بخوبی آگاه هستند. در یکی دو سال اخیر شرکت و حضور فعالین زن در حرکات اعتراضی مسالمت آمیز باعث شده است که ارتباط زنان با اقشار دیگر جامعه تقویت شود و نیز همکاری های متفاوتی میان آنها سازمان داده شود. در ضمن زنان تاکنون توانسته اند با حضور در اعتراضات جنبش "زن، زندگی، آزادی" نقش خود را هر چه بیشتر به عنوان نیروی تغییر در جامعه تقویت کنند و از این طریق فرصت ها و فضاهای مناسبی را برای طرح و گسترش خواستهای دمکراتیک و برابر طلبانه خود در سطح میلیونی ایجاد کنند. منافع جنبش دمکراتیک ایجاب می کند به چنین نیروی با تجربه و گسترده ای هرچه بیشتر توجه نشان دهد و آنرا به عنوان یک نیروی بالقوه، موثر و دمکراتیک در میان خود در نظر بگیرد.
توازن نیرو در عرصه مبارزاتی
این بر کسی پوشیده نیست که جنبش زنان متکثر و متنوع می باشد و مناسب است در هر لجظه در این جنبش ها همواره شعارها و خواستهایی با توجه به توازن و تنوع نیروها سنجیده و انتخاب شوند و اینکه روشن گردد که کدام شعار یا خواست اجتماعی و مدنی می تواند نیروی هر چه بیشتری را بسیج کند. فعالین جنبش های دمکراتیک مدنی و شهروندی می توانند با اتخاذ سیاست ها و تاکتیک های مناسب، دستاوردهای خود را برای نیرو بخشی و تقویت نگرش های دمکراتیک و متنوع در درون جنبش، بسط دهند. جنبش زنان به عنوان نماد مبارزه برای آزادی، حقوق برابر شهروندی و علیه تبعیض، در عمل اجتماعی نشان داده اند که می توانند با تکیه به خود هرچه بیشتر با هم بودن را در حین تنوع و احترام به هم گسترش دهند و از این طریق به حیات خود تداوم بخشند.
تغییر روش و تاکتیک مبارزه با توجه به سرکوب گسترده
فعالین جنبش زنان در جامعه در شرایط کنونی با توجه به دستگیری هزاران منتقد و مخالف حکومت اسلامی ایران و نیز دستگیری فعالین سیاسی و اجتماعی زنان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند. در این وضعیت مناسب است در روش ها و تاکتیک ها تغییراتی تدارک دیده شود. کمک به طرح مطالبات زنان اقشار محروم جامعه و طبقات ضعیف مناطق جنوب شهر یا حاشیه ای در شرایط کنونی بسیار دارای اهمیت است. حکومت بدلیل در دست داشتن انحصاری امکانات رسانه ای خبر و گستردگی اعتراضات را به گوش مردم نمی رساند. در این عرصه جنبش زنان با توجه به ارتباطات و تجربیاتی که برای همکاری و توافق با اقشار متنوع و وسیع مردم دارد می بایست با دیگر امکاناتی که در داخل و خارج از کشور در اختیار دارند، چنین راهکاری را هر چه بیشتر و وسیع تر برای اطلاع رسانی، مشترکا مورد توجه قرار دهند.
اتکا و تاکید به همه نیروهای متنوع و فعال زنان
حضور زنان در جنبش آزادیخواهانه، حق طلبانه، عدالتخواهانه و دمکراتیک "زن، زندگی، آزادی" باعث شده است که قدرت مقاومت و ایستادگی معترضان برای تحقق مطالبات شان افزایش یابد. آنها برای ایجاد همبستگی در مبارزات اعتراضی و اجتماعی نیرو زیادی را صرف می کنند. روشن است که کوشش برای جمع کردن نگرش های متفاوت بر اساس توافقات مشترک و سپس پایبندی نشان دادن نسبت به آن توافقات بسیار دشوار و انرژی و پتانسیل زیادی را از فعالان جنبش می گیرد. روشن است که قدرت واقعی جنبش ها و حرکت های دمکراتیک همیشه در گرو اتحاد نیروهای متنوع و بهره مندی مناسب از انرژی آنها در جهت توافقات دمکراتیک صورت گرفته میان فعالین جنبش های اجتماعی و مدنی بوده است. البته مشخص است که در این عرصه جنبش های دمکراتیک مدنی نیز در درون خود با موانعی همچون عدم پایبندی به توافقات، بی توجهی، حذف عمدی، خودی و غیر خودی کردن، حقیر شمردن دیگر جریانات و حتی توده های مردم روبرو هستند و همه این موارد موجب اتلاف وقت، انرژی و مانع رشد جدی این جنبش ها می شوند. روشن است که چنین مشکلاتی ضربات اساسی و نابود کننده ای را به منافع و وحدت ملی ایرانیان وارد می کند. بدلیل حضور تاریخی و سنگین استبداد در کشورمان، جنبش های اجتماعی و سیاسی همواره به اشکال گوناگون با خطر فردگرایی، خود محور بینی، سیاه نمایی، سیاه و سفید کردن و غیره مواجه بوده اند. این تفکرات و رفتارهای غیر دمکراتیک برای توجیه برخوردهای خود سعی می کنند به طریقی رادیکالیزم کور، خشونت گرایی و انتقام جویی و بی اعتمادی را در میان مردم نسبت به فعالین و اعضای جنبش های اعتراضی و مدنی ایجاد کنند. ارگان های امنیتی و اطلاعاتی حکومت اسلامی ایران نیرو و امکانات زیادی را برای تقویت چنین نگرش هایی در جامعه هزینه می کنند. فعالین جنبش های اعتراضی در ایران مناسب است در این عرصه ها نسبت به ترفندهای جمهوری اسلامی بسیار هوشیار باشند و تاکید ویژه بر اشتراکات برای با هم بودن با جریانات دمکراتیک و مترقی را در جامعه تقویت کنند.
مطالبات اثباتی و توافقات حداقلی در مبارزات سیاسی
در شرایط کنونی چنان باید حول مطالبات و شعارهای مختلف، متحد عمل کرد که مانند دو دهه گذشته جنبشهایی خیابانی، اجتماعی و مدنی با سرکوب وسیع و خونین به محاق نروند. باید در همه جا در برابر سرکوب سیستماتیک حکومت در جامعه، مقاومت متحدانه بوجود آورد. و در همه حال روحیه همبستگی و با هم متحد بودن نیروهای جمهوریخواه سکولار، دمکرات، چپ و آزادیخواه را برای حمایت از مبارزات مردم در ایران تقویت کرد. در چنین فضایی نقش زنان، دانشجویان، جوانان، مردم مناطق اتنیکی و اقشار زحمتکش سراسر کشور بسیار اساسی است. در این مبارزه، سازماندهی نافرمانی مدنی و اجتماعی در بخش های مختلف جامعه و اعتراضات سازماندهی شده مدنی در خیابان دارای اهمیت بسیار است. در این عرصه همه گروه های اجتماعی متشکل در جامعه مناسب است بر اساس مطالبات دمکراتیک خود به اشکال گوناگون با دیگر بخش های جامعه بر اساس توافقات حداقلی متحد شوند. سرانجام گفتمان اتحاد و ائتلاف می بایست در عمل با انجام توافقات مشترک حداقلی همراه شود. در همه جا علاوه بر نفی و نقد حکومت می بایست بر مطالبات اثباتی مشترک تاکید ویژه کرد. تغییر بدون مطالبات مشخص و در سطح ظرفیت جامعه امکانپذیر نیست. در هر شرایطی مناسب است همبستگی و اتحاد در میان نیروهای جنبش های مدنی و اجتماعی را تقویت کرد. حکومت در برابر اعتراضات مدنی، اجتماعی و سیاسی وسیع و مشترک از کارکردها، توان و ظرفیت های لازم برای پاسخگوی به مطالات مدنی و دمکراتیک مردم برخوردار نیست.
نیروهای شرکت کننده در اعتراضات و جامعه ایران
اعتراضات مربوط به جنبش "زن، زندگی، آزادی" در شهرهای کوچک و بزرگ (در ۱۴۰ تا ۱۵۰ شهر طبق آمار دولتی) انجام شده است. طیف شرکت کنندگان فقط به اقشار فقیر و حاشیه ای شهرهای بزرگ و کوچک محدود نیست. در این سری از اعتراضات زنان، جوانان، بیکاران، بخش های قابل توجهی از طبقه متوسط، مردم مناطق اتنیکی و اقلیت های دیگر شرکت داشته اند. جامعه ایران در دو دهه گذشته با ویژگی هایی مانند تغییر نسل جمعیت کشور(جوان شدن)، تغییر سبک زندگی جوانان و اقشار دیگر جامعه و تغییرات تکنولوژیک مواجه بوده است. حضور این طیف، و دسترسی به امکانات شبکه های اجتماعی، و این دنیایی دیدن زندگی، قدرت سازماندهی و اطلاع رسانی حرکات اعتراضی را گسترش داده است. اما وجود هزینه های سنگین و انواع مجازات ها گاه فعالیت های آنها را با مشکلات و موانع مواجه می سازد. اما کنجکاوی، امید به زندگی و تغییرات دمکراتیک و مدرن در جهان کنونی، و امروزی بودن باعث می شود نوجوانان و جوانان از حوزه اطلاع رسانی و اعتراض به وضع موجود عقب نشینند. هنگامی که حرکات مدنی و اجتماعی جنبه نارضایتی در ایران به خود میگیرد. رساندن پیام معترضان و ایفای نقش در اعتراضات مناطق مختلف کشور از جمله کارکردهای مهم شبکههای اجتماعی و تغییرات تکنولوژیک محسوب می شود و بخش های جوان و نوجوان کشور نقش بزرگی در این عرصه ایفا می کنند. همه شواهد نشان می دهند که شبکههای اجتماعی به شکل قابل توجهی آگاهی تودههای اجتماعی را بالا بردهاند و آنرا به یک عامل تاثیرگذار در تحولات سیاسی تبدیل کرده اند و همه این موارد، محدودیت های مختلف حکومت را کم تاثیر و گاه بی اثر می کند.
آیا خیزش های اعتراضی وسیع کنونی در ایران رهبری دارند؟
اعتراضات آبان ماه ۹۸ همانند اعتراضات دی ماه ۹۶ و شهریور ۱۴۰۱ خودجوش و خودبخودی بوده اند. این جنبش ها دارای رهبری سیاسی نشدند. این واقعیتی است که هیچ جریان سیاسی رهبری شان را بە عهدە نداشت. اما با این وجود این حقیقتی است که جنبش های اعتراضی چند ساله گذشته و بویژه جنبش مهسا(ژینا)دارای سمتگیری عدالت خواهانه، ضد تبعیض، برابرخواهانه، آزادیخواهانه، و علیه حکومت های ولایی، موروثی و ایدئولوژیک بوده اند.
در اعتراضات خودجوش، مردم بدون سازماندهی به خیابان ها میروند. اگر سازماندهی و رهبری وجود داشته باشد، اعتراضات بسیار گستردهتر، سراسری تر و بهتر مدیریت می شوند. تغییرات هنگامی بوجود می آیند که مشارکت گسترده طبقات و قشرهای مختلف جامعه بوجود آمده باشد، و اعتراضات از سازماندهی و برنامه ریزی مشخص، با اهداف روشن، با رهبری جمعی، و از یک گفتمان مشخص و مشترک برخوردار باشد. در چنین وضعیتی امکان پیروزی جنبش های دمکراتیک مدافع تغییرات اساسی و ساختاری فراهم می شود. زیرا گوناگونی نیروهای تشکیل دهنده این جنبش ها امکان گذار به دمکراسی و آزادی را افزایش می دهد.
در اعتراضات چندین سالانه اخیر معترضین با برنامه مشخص و رهبری مشخص همراه نبودند اما در بیان موضوعات مورد اعتراض بدون داشتن ترس از جان خود، متحد بودند. همدردی و همبستگی در میانشان بشدت قوی بود. تصمیمات همه فی البداهه یا در همان میدان عمل گرفته می شد. تجربه اندوزی و سازماندهی های اولیه برای تجمع در این یا آن گوشه شهر به ابتکار دختران و پسران جوان انجام می شد و این حوزه اعتراضات را از یک نقطه به ده ها و صدها نقطه در شهرهای بزرگ دیگر کشور کشاند. تجمع اعتراضی و مدنی زنان، جوانان و نوجوانان، شعار دادن، و ایستادگی و مقاومت در برابر سرکوب و گلوله با دست خالی شگفت آور بود. وضعیت دشوار زندگی، تحقیرات و تبعیضات انباشته شده در جامعه اینبار فضایی برای ترس و احتیاط برای زنان، جوانان و نوجوانان باقی نگذاشت. باید در خیابان می ایستادند و به این همه ظلم و تحقیر حکومت نه می گفتند و اینکار را هم دلاورانه و شجاعانه کردند. هزینه سنگینی هم دادند اما سرکوب خونین بسیاری از باورهای آنان را نسبت به حکومت و رهبر و دیگر ارگان های رسمی و غیر رسمی حکومتی دود و هیچ کرد. همه کسانی که اعتراضی کردند به عینه شاهد بودند که تنها اسلحه اصلی آنها، اعتراض مدنی، شعار و نه گفتن به استبداد و تبعیض حکومت بود اما رژیم با یگان های ویژه و امنیتی ها و لباس شخصی های جنایتکار به کسی رحم نکردند و از زمین و هوا، جوانان و نوجوانان معترضی که به خیابان ها آمده بودند را سرکوب خونین کردند. کسانی را بیرحمانه کشتند، عدەای را زخمی و دستگیر کردند. هزینه ای که حکومت از بابت سرکوب خونین معترضین پرداخت بسیار شدیدتر از آن چیزهایی ست کە از سرکوب بە دست آوردە است. اعتراضات سه جنبش آبان ماه ۹۸، دی ماه ۹۶ و شهریور ۱۴۰۱ تە ماندە مشروعیت حکومت را کاملا از میان مردم برد.
عمومی تر شدن مبارزه برای داشتن حق انتخاب پوشش آزاد در جامعه
از جنبش زن، زندگی، آزادی تا امروز، ما با ده ها هزار نمونه از حجاب سر نکردن زنان و با مبارزه تعرضی آنان علیه حجاب اجباری در برابر نیروهای سرکوبگر اسلامی در شهرهای مختلف کشور مواجه هستیم. مقاومت و مبارزهای روزمره که به روشنی نشان از آن دارد که مبارزه زنان علیه حجاب اجباری ابعاد گسترده تری به خود گرفته است. دیگر موضوع بسیاری از زنان "بدحجابی" نیست، بلکه به طور عملی حجاب سر نکردن است. اگر این روزها در جامعه زنانی را میبینیم که در خیابانها روسری بر سر ندارند و بیحجاب در شهرها حضور پیدا می کنند، حاصل کنش های فردی، جمعی و اعتراضی زنان علیه حجاب اجباری در طول چند دهه گذشته است که هر زنی با مقاومتش و با دادن همه هزینه ها در برابر سرکوبگران، آن را حفظ کرده است. امروزه حجاب سر نکردن زنان به سطحی رسیده است که دیگر کسی نمی تواند ادعا کند که موضوع حجاب اجباری تنها دغدغه زنان آن هم از قشر خاصی در جامعه است. داشتن آزادی حق انتخاب پوشش و مبارزه علیه حجاب اجباری موضوع زنان در کل جامعه است و اقشار و طبقات دیگر از مبارزه زنان خصوصا مبارزه علیه حجاب اجباری حمایت می کنند و همین باعث فشار اجتماعی گسترده علیه قوانین حجاب اجباری شده است.
در شرایط کنونی طرح های گوناگون رژیم زن ستیز اسلامی ایران برای اجبار زنان به رعایت حجاب اسلامی با شکست های سختی روبرو شده است. اما با وجود این حکومت به مقاومت فزاینده زنان و دختران جوان علیه حجاب اجباری به مجموعهای دیگر از سیاستها و لوایح قانونی زن ستیزانه تحت عنوان " حجاب و عفاف" متوسل شده است و در این زمینه کارزاری را از چند ماه پیش علیه زنان به راه انداخته است. اما فضای جامعه و صحنه سیاسی کشور به نفع حکومت برای پیش بردن چنین سیاست هایی نیست و حکومت در وضعیت سختی قرار دارد. زیرا احترام جامعه به مقاومت و مبارزه زنانی که علیه حجاب اجباری مبارزه و مقاومت می کنند بسیار گسترش یافته است. به جرات می توان گفت بیش از 60درصد زنان و دختران جوان کشورمان دیگر اعتقادی به حجاب اجباری ندارند و خواهان داشتن حق انتخاب پوشش آزاد هستند. حتی بخشی از نیروهای مذهبی که به حجاب اعتقاد دارند نیز با اجباری ساختن آن و سرکوب و تنبیه زنان به دلیل عدم اجرای حجاب اجباری مخالف هستند. در واقع مدافعان حجاب اجباری امروز در جامعه کاملا در اقلیت هستند.
خیابان و حضور روزانه و گسترده زنان و دختران جوان در آن
خیابان محل گذر، حضور یا رفتوآمد شهروندان است و روزانه در آن حوادث و رویداهای مختلفی اتفاق می افتد. خیابان به عنوان فضای جمعی و متنوع می تواند مطرح باشد و هر فرد یا گروهی نیز می تواند معنای خاصی از حضور در خیابان داشته باشد. خیابان ثابت ترین عنصر شهری است، مردم و قدرت (شهرداری، دولت، حکومت و…) نیز میتوانند با مداخله به آن معنا دهند. حکومت اسلامی در دهه های گذشته خواسته به حضور در خیابان معنایی مشخصی دهد و خطوط ممنوعه ای را از طریق نهادهای حکومتی علیه زنان روشن سازد و از این طریق خیابان را در تسخیر خود نگه دارد. خیابان مدتهای طولانی کاملا زیر سلطه حکومت قرار داشت. حکومت در خیابان به اشکال گوناگون هر نیرویی را که مخالف و منتقدش بوده سرکوب کرده است. اما در تمام دوران چهار دهه سرکوب با مقاومت بخش هایی مهمی از زنان و دختران جوان معترض برای رهایی از ارتجاع مذهبی روبرو شده است. حکومت تلاشش این بوده که با کنترل و وضع قوانین مشخص، زنان در حاشیه جامعه قرار گیرند و در بسیاری از عرصههای اجتماعی و از جمله خیابان از حقوق انسانی و برابر محروم شوند. حکومت در تمام سالهای گذشته با انواع ارگان های سرکوبش به دنبال خانه نشین کردن زنان در سطوح مختلف جامعه عمل کرده است. تحمیل حجاب اجباری از فردای پیروزی انقلاب 57 مهمترین حربهی حکومت برای بیشکل کردن زنان و خانه نشین کردن آنان در جامعه بوده است. حکومت حضور زنان در خیابان را از طریق تحمیل حجاب اجباری برای استفاده ابزاری از آنان به شکلی که مناسب می دانست تعیین کرد تا بلکه زنان با حضور یک شکل عملا نتوانند تنوعات و انتخاب های خود را برای حضور در خیابان داشته باشند. اما مقاومت و مبارزه زنان برای حضور در خیابان و فضاهای عمومی بصورت روزانه ادامه می یابد تا زنان جزئی از خیابان همانند مردان شوند. زنان برای داشتن چنین حقی بیش از چهل سال به اشکال گوناگون در برابر تبعیض، بی عدالتی، نابرابری و سرکوب، مبارزه و مقاومت کرده اند. آنها از طریق حضور و کنش های اعتراضی، خیابان و شهر را تسخیر کردند و سد حضور در فضاهای ساخته شده و ممنوعه را بصورت روزانه با حضور شجاعانه و گسترده خود در خیابان و مراکز اجتماعی و فرهنگی شکستند. و بدین ترتیب علنا و عملا علیه سلطه و قوانین آمرانه حکومت ایستادند. بسیاری از خیابان ها از طریق حضور روزانه و انجام کارهای روزمره عادی زندگی به تسخیر زنان و دختران جوان در آمده است و بخش های مختلف و مهمی از جامعه از مبارزه شجاعانه و برحق زنان برای دفاع از حضور آزاد و متنوع خود و دیگران در خیابان و دیگر مراکز اجتماعی حمایت می کنند و می دانند در آینده ای نه چندان دور، روزی فرا خواهد رسید که شهرها در اختیار شهروندان آزاد قرار خواهد گرفت و همگان از آزاد شدن شهرها از قوانین ضد زن، ضد تبعیض و آزادی ستیزانه رهایی خواهند یافت. این روحیه و امیدواری در جامعه و در خیابانها با مبارزه همه جانبه و روزمره زنان، جوانان و با "ما" شدن علیه سلطه، دیکتاتوری و استبداد امکانپذیر شده است.
پائیز ۲۰۲۳