به پاس سرخی و روشنایی شب یلدا کنار هم بنشینیم و با دوستی و همبستگی بیشتر، سدی باشیم در برابر تاریکی و خشونت. شب یلدا بهانه ای است برای با هم بودن و دوست بودن با کسانی که برایمان عزیز و مهم اند.
در این شب یلدا، یاد همه عزیزانی باشیم که به دلایلی کنار ما نیستند. یاد جانباختگان راه آزادی و زندانیانی باشیم که شجاعانه در خیزش انقلابی جنبش «زن، زندگی، آزادی» برای زندگی عادلانه، بهتر و انسانی تر در خیابان های کشور دست به اعتراض مدنی علیه حکومت تبعیض زدند اما در پاسخ، تاریک اندیشان با خشونت هر چه شدیدتر با گلوله صدای عدالت خواهانه، برابری طلبانه، مدنی و مسالمت آمیز آنها را خاموش و بسیاری دیگر را دستگیر کردند.
امروز مانند دیروز تا هنگامی که زندانی سیاسی-عقیدتی و مدنی در ایران وجود دارد وظیفه انسانی و حقوق بشری خود و هر نیروی دموکرات و آزادیخواه و ضد تبعیض دیگر را این بدانیم که همواره خواهان آزادی فوری و بدون قیدوشرط همه زندانیان سیاسی و پایان دادن به شکنجه و اعدام معترضان و دگراندیشان در کشورمان شود.
ایران بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، دیگر به عقب باز نخواهد گشت. و تاریکی از فردای شب یلدا کوتاه و کوتاهتر خواهد شد. با امید، مقاومت و همبستگی، کابوس دیکتاتوری، استبداد و ظلم به پایان خواهند رسید و تاریکی ها سرانجام به روشنایی گذر خواهند کرد.
مقاومت و عزم شما جوانان، زنان و آزادیخواهان کشورمان به بلندی شب یلدا.
روزهایتان پر امید و پر فروغ، شبهایتان ستاره باران.
یاد همه جانباختگان راه آزادی گرامی باد!
یلدای شما مبارک !
*******************
"زندان شب يلدا "
چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزم
وين آتش خندان را با صبح برانگيزم
گر سوختنم بايد افروختنم بايد
اي عشق بزن در من كز شعله نپرهيزم
صد دشت شقايق چشم در خون دلم دارد
تا خود به كجا آخر با خاك در آميزم
چون كوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخيزد آنگاه كه برخيزم
برخيزم و بگشايم بند از دل پر آتش
وين سيل گدازان را از سينه فروريزم
چون گريه گلو گيرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آويزم
اي سايه ! سحرخيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا بگشايم و بگريزم
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)