توانمندسازی زنان را می توان در ویژه گی هایی مانند احترام و باور به خود، شناسایی حقوق خود، توانایی تصمیم گیری برای خود و داشتن حق حضور و شرکت و تاثیرگزاری در تغییرات اجتماعی تعریف کرد.
توانمندسازی و مشارکت زنان در امور اجتماعی، اقتصادی و توسعه تبدیل به معضلی اساسی در سطح جهانی شده است. توانمندسازی زنان در این زمینه ها به آنان یاری رساند که بتوانند کنترلی بر منابع، دارایی ها و درآمدها پیدا کنند.
توانمندسازی زنان می تواند آنها را برای مبارزه در برابر وقایع و ناگواریهای پیش بینی نشده تجهیز کند.
توانمندسازی زنان همچنین می تواند به افرادی که به واسطه مسائل جنسیتی در محیط های اجتماعی سیاسی به حاشیه رانده می شوند، یاری رساند. با وجودی که این واژه ها اغلب جا به جا
(interchangeably) مورد استفاده قرار می گیرند، اما از منظری وسیعتر «توانمندسازی جنسیتی» اشاره به افراد با هر جنسیتی، با تقابل بین بیولوژی و جنسیت عملکردی دارد.
توانمندسازی زنان با آموزش و پرورش، سوادآموزی، آموزش های حرفه ای و آگاهی سازی ممکن می شود. افزون بر آن، تصمیم گیری زنان در مسائل راهبردی زندگی با توانمندی آنان در این مهارت ها گره خورده است. تصمیماتی که پیشتر دستی بر آن نداشتند.
در حال حاضر، توانمندسازی زنان از اولویت بالایی برای توسعه برخوردار است. در واقع، برای نیل به پیشرفت، باید دید زن چه می تواند برای توسعه و پیشرفت انجام دهد و نه اینکه توسعه چه می تواند برای زن فراهم کند.
سازمان های ملی و بین المللی متعددی فعالانه برای توانمندسازی زنان کار کرده اند. جهت نیل به این هدف، این سازمان ها متفقا اصول هفتگانه زیر را تدوین کرده اند:
۱- در اولویت قرار دادن برابری جنسیتی مدیران حرفه ای (business leadership)؛
۲- پایبندی به اصول حقوق بشر، برابری، احترام و ایجاد فضای عاری از تبعیض برای همگان؛
۳- تضمین بهداشت و سلامت، رفاه و ایمنی کلیه کارکنان اعم از زن و مرد؛
۴- تشویق زنان به سوادآموزی، آموزش و پرورش و آموزش و پیشرفت های حرفه ای؛
۵- آموزش روشهای دستیابی به زنجیره های تامین و تولید، بازاریابی، و راهکارهای توسعه کاری؛
۶- ارتقا برابری حقوق زنان با ارائه طرح ها و پروژه های اجتماعی؛
۷- پیشبرد برابری جنسیتی همخوان با موازین جامعه و اطلاع همگانی.
نگاهی کوتاه به تاریخچه
قرن هجدهم: در فرانسه و انگلستان موضوع حقوق زنان از جمله مباحث مهم سیاسی بود.
قرن نوزدهم: در این قرن زنان اقدام به طرح و درخواست حقوق زیر نمودند:
- حق برابری در کار و اشتغال
- داشتن حق رای
- داشتن حق مالکیت
- داشتن حق سفر و جابجایی
- حق آگاهی رساندن حقوق قانونی زن به زنان
- حق آگاهی رسانی تبعیض علیه زنان
- داشتن حق بهداشت و سلامتی
- داشتن حق آموزش و پرورش
- داشتن حق باروری
- داشتن حق زادایست (کنترل موالید)
- داشتن حق سقط جنین
- جلوگیری از سو رفتار در زمان زایمان
- جلوگیری از ازدواج کودکان
- جلوگیری از بارداری تحمیلی
- جلوگیری از خشونت علیه زنان
- تصویب قوانین حمایت از خانواده.
زمان حال:
در دهه ۱۹۶۰، این جنبش نام «فمینیزم» یا «رهایی زنان» را به خود گرفت. کنشگران خواستار پرداخت دستمزد برابر با مردان، حقوق قانونی مساوی و حق تنظیم و تشکیل خانواده و یا اصولا حق تصمیم به نداشتن فرزند را درخواست کردند.
به گفته بانک جهانی، زنان در سال ۲۰۱۹ فقط در شش کشور بلژیک، دانمارک، فرانسه، لیتوانی، لوکزامبورگ و سوئد از حقوق قانونی برابر برخوردار هستند.
ابعاد توانمند سازی
توانمند سازی گستره وسیعی از اعتماد به نفس تا افزایش کارآمدی را در بر می گیرد. مضاف بر آن توانمندسازی را میتوان در پنج بُعد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و روانشناختی مورد بررسی قرار داد.
یک: بعد اجتماعی توانمندسازی:
عملکرد فردی و جمعی زنان و دخترانی که تلاش در ایجاد تغییرات اجتماعی می کنند و نیز مقاومت و تاثیر آنان در نهادها و گفتمانهایی که تلاش در حذف و تضعیف زنان دارند، در بُعد اجتماعی توانمندسازی قرار می گیرند.
در درون خانه، این امر به شکل توانایی زنان در انتخاب و یا گفتگو با همسران خود درباره استفاده از داروها و ابزارهایی برای پیشگیری از بارداری نمودار می شود. در خارج از خانه هم به نظر میرسد زنان و دختران بدون توجه به جنسیت خود، با ایجاد ارتباطات موثر، کنشگری اجتماعی و تصمیم گرفته، عمل می کنند.
دو: بعد آموزشی توانمندسازی:
بنا به گزارش «صندوق خیریه ملاله» نزدیک به ۱۳۰ میلیون دختر، در سطح جهان محروم از آموزش و پرورش هستند. عدم دسترسی به آموزش و پرورش، به احتمال بالا، این دختران را به ازدواج زودرس و فرزندآوری، بیگاری، کار با مزد حداقلی واداشته و یا آنان را برای امرار معاش و گرفتن اندک کمکی، اجبارا به شوهران و یا وابستگان خود وابسته می کنند.
بدون آموزش و پرورش، آینده این زنان و خانواده هایشان بسیار محدود خواهد شد. آینده زنان با آموزش و پرورش شروع می شود. آموزش و پرورش به زنان فرصت دستیابی بیشتری برای ورود به بازار کار را فراهم می کند و منتج به کسب درآمد بیشتر و انزوای کمتر در کُنج خانه که آنان را محروم از انتخاب های مالی میکند، می شود.
سه: بُعد اقتصادی توانمندسازی:
توانمندسازی زنان در بُعد اقتصادی در چهارچوب مشارکت برابر آنان در بازار کار تعریف می شود. دسترسی و کنترل زنان به منابع تولیدی، دسترسی و کنترل کارهای کلیدی، داشتن فرصت بیان نظریات و نیز تعامل و مشارکت مفید در اخذ تصمیمات اقتصادی در تمام سطوح، که شامل تصمیم در امور خانواده تا نهادهای بین المللی است، در این گستره قرار می گیرند.
چهار: بُعد سیاسی توانمندسازی:
برابری جنسیتی نقطه عطف حقوق بشر و سنگ پایه توسعه بلند مدت است. زنان، علی رغم این واقعیت که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند، غالبا از شرکت در روند گفتمان سیاسی و تصمیم گیری در اموری که تاثیر مستقیمی بر زندگی آنها دارد، حذف شده اند.
مشارکت زنان در امور سیاسی و داشتن نقش های مدیریتی از جمله راهکارهای موثر برای هدایت و آشنایی آنان با حقوقشان است. شرکت بیشتر زنان در مدیریت و تصمیم گیری در راستای رشد اقتصادی و اجتماعی جهانی است.
پنج: بُعد توانمند سازی فرهنگی/ روانشناختی:
توانمندی فرهنگی نه تنها تابوهای سنتی، اجتماعی و مردسالارانه ی حاکم بر زنان را در هم میشکند، بلکه به اعتماد و احترام و باور به خود می انجامد. زمانی که زنان به سیستمهای آموزشی، گروه های سیاسی و ارگان های قضایی می پیوندند، روحا توانمند شده و کنترل درآمد، بدن و زندگی خود را به دست می گیرند. دیدگاه زنانی که به نهادهای اجتماعی و محیط های کاری می پیوندند، به نسبت زنانی که در خانه می مانند، گسترده می شود.
نگرشی فمینیستی به توانمندسازی زنان
از جمله روشهایی که فمینیستها، برای دستیابی به هدف توانمندسازی زنان و ارتقا و افزایش هوشیاری و آگاهی های زنان به کار میگیرند، ارتباط با زنان آگاهی گستر فعال مدنی از یک طرف و صحبت و ایجاد ارتباط با گروه های مخالف و متعرض به حقوق زنان از طرف دیگر است.
افزایش آگاهی ها
فمینیستها از روش افزایش اگاهی ها برای تقویت توانمندسازی زنان استفاده می کنند. با ارتقا آگاهی، زنان بیش از پیش با چالش های روبروی شان آشنا شده و یاد میگیرند چگونه با مسایل سیاسی و اقتصادی ارتباط بگیرند.
افزایش آگاهی ها، زنان تحت ستم را به این ادراک می رساند که جایگاه موثرتری برای خود در سیستم اجتماعی جستجو و پیدا کرده و ریشه های مشکلات خود را شناسایی کنند. آگاهی از منبع مشکلات، زنان را به سمت تجهیز خود، که نهایتا به توانمندسازی آنان می انجامد، هدایت می کند.
ایجاد ارتباط
سازمان دهندگان فمینیستی توسعه ارتباط را به عنوان ابزاری برای توانمندسازی زنان مد نظر دارند. بنا به نظر صاحب نظران ایجاد ارتباط موجب ایجاد توان میشود. عدم توازن روز افروز قدرت در جامعه معلول نبودن ارتباط است که می تواند در ایجاد توازن کارآمد باشد.
برای نیل به این هدف، طرفین بایستی توازنی بین نظرات موافق و مخالف پیدا کنند. تعارض ها زمانی در جوامع شکل می گیرند که اعضای آن جامعه در صدد ایجاد همکاری و همبستگی با عوامل خارجی، مانند نمایندگان دولتی، هستند.
ایجاد فضای مناسب برای همکاری و شنیدن نظرات مخالف اهمیت بسیاری دارد. برطرف کردن اختلاف نظرها به ایجاد فضای اعتماد فیمابین می انجامد.
موانع:
هنجارهای فرهنگی
در حالی که برای بعضی عادی است، اما زنان مشکلات ناشی از نابرابری جنسیتی را عمیقا حس می کنند. بسیاری از مردان صاحب قدرت چالش نهادهای فرهنگی جنسیتی را بر نمی تابند.
اینترنت
براساس پژوهش های انجام شده دستیابی بیشتر به اینترنت امکان بهره وری و استثمار از زن را افزایش میدهد. «سواستفاده در فضای مجازی را متوقف کنید» (Stop Online Abuse) گزارش داده که در سال ۲۰۱۰، ۷۳٪ زنان در فضای مجازی مورد مزاحمت، اذیت و آزار، پورنوگرافی و تعرضات جنسی قرار گرفتند.
از طرف دیگر، اینترنت امکان فعالیت مجازی برای رفع موانع، نیل به پیشرفت، دسترسی به آموزش و اطلاعات بهداشتی، پیشرفت های حرفه ای و ایجاد گروه های منسجم برای فعالیت در جهت احقاق حقوق زنان را فراهم کرده است. به طور مثال کمپینی در سال ۲۰۱۳ موفق شد به فعالیت یک صد صفحه ( site) در فیسبوک که به نفرت پراکنی علیه زنان می پرداختند، پایان دهد.
در سال ۲۰۱۷، هشتگ «سیندرلا نیستم» (#Aint No Cinderella#)، مورد توجه همگان قرار گرفت زیر وارنیکا کوندو، دختری که بعد نیمه شب ۴ اوت در حال رانندگی به سمت خانه بود، مورد تعرض دو مرد که با یک خودرو شاسی بلند وی را تعقیب می کردند، قرار گرفت، چون تا دیروقت شب بیرون مانده بود.
در پی این واقعه، زنان در هندوستان و دیگر نقاط جهان با استفاده از هشتگ سیندرلا نیستم عکس هایی از خود بعد از نیمه شب را به اشتراک گذاشتند که نشان دهند هیچگونه محدودیت زمانی پذیرفتنی نیست.
محل کار
بنا بر مطالعات انجام شده، در محل کار، زنان با مشکلات و موانعی بیشتری، در قیاس با مردان، دست و پنجه نرم میکنند. زنان با بازدارنده هایی مانند اذیت و آزار جنسی، تبعیض در استخدام و ارتقا مقام، نابرابری دستمزدها و درآمدها و مانند آن باید مبارزه کنند.
برابر آمار سال ۲۰۱۴، دستمزد زنان شاغل تمام وقت ۷۹ سنت، و در مقابل، دستمزد مردان شاغل تمام وقت، برای کار مشابه یک دلار بوده است. افزون بر آن، دستمزد مادران شاغل به نسبت پدران شاغل کمتر و ۷۱ سنت در برابر هر دلار بوده است.
در پایان
علیرغم دستیابی به موفقیت هایی در توانمندسازی زنان، هنوز راهی بس بلند و دشوار در پیش است. آگاه سازی زنان به توانایی بالقوه شان نیازمند توجه بی درنگ همگان است. کشورها با ارائه راهکارها و ضوابطی درخور، بایستی ارتقا وضعیت بهداشت و سلامتی، آموزش و پرورش، اشتغال و توانمندسازی زنان را هموار سازند. دولت ها باید برای تشویق همگان به توانمندسازی زنان اقدام به آگاهی سازی کرده و زمینه ایجاد نگرش های مثبت و موافق عموم را فراهم آورند. بسیاری از زنان از نظام قدرت مردسالاری برای اعمال فشار بر دیگران استفاده کرده اند؛ مواردی مانند رابطه مادر شوهر و عروس.
نهایتا، زنان بایستی ابتکار عمل را برای توانمندسازی خود به دست گیرند. هیچ راهکاری موثرتر از توانمندسازی زنان وجود ندارد.
* دانشجوی رشته جامعه شناسی از هند –س
پائیز ۲۰۲۳
منبع: گاهنامه برابری