مقدمه:
کشور ما ایران، در بحرانی همهجانبه به سر می برد که زمینههای آن از چهار دهه پیش با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایجاد شد. نیروهای حاکم واپسگرا، کشور را وارد روندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمودند که در خلاف روند آرمانهای دمکراسی، آزادی، پیشرفت، ترقی و عدالت اجتماعی بود.
کشورمان اینک با سیاستهای مخرب حاکمیت ولی فقیه در عرصههای معیشتی، بیعدالتی و تبعیض همهجانبه علیه زنان، کارگران، تهیدستان، کودکان، مهاجرین، معلمان، پرستاران، روشنفکران، دگرباشان جنسی، اقلیتهای دینی و اتنیک ها مواجه است. سیاستهای مخرب نظام اسلامی ایران با رهبری علی خامنهای، چشمانداز امید بخشی برای آینده ایران ترسیم نمیکند و با تداوم وضعیت موجود، چنانکه روندهای جاری در بیش از چهار دهه گذشته نشان داده است، روزهای هر روز سیاهتری در انتظار ایران و مردمش خواهد بود.
ما امروز شاهدیم که با گذشت ۴۴ سال از حکومت اسلامی در ایران، امروز نیروهای بسیار بزرگی از جامعه ایرانیان در داخل و خارج از کشور علیه آن قرار دارند. وقتی از نیروهایی که در مقابل جمهوری اسلامی فعالیت می کنند صحبت می کنیم، تنها نهادهای متشکل از ایرانیان در انجمن ها، کمیته ها، مراکز همکاری مانند همگامی، همبستگی، همسازی، شبکه ها، سندیکاها، اتحادیه ها، سازمان ها و احزاب را مد نظر نداریم بلکه منظور از مخالفین جمهوری اسلامی، تک تک ایرانیانی است که بصورت فردی و متشکل، دیگر حکومت اسلامی ایران را به هیچوجهی نمی خواهند.
برخی آمارها می گویند در خارج از کشور چندین میلیون ایرانی(پنج تا هفت میلیون) حضور دارند. در داخل کشور بیش از ۸۷ میلیون نفر زندگی می کنند و اکثریت بسیار بالایی از این نیروها خواهان گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به نظامی دموکراتیک، سکولار، شایسته سالار، حقوق بشری، ضد استبدادی و ضد تبعیض هستند که اساسش حکومت ولایی، موروثی و ایدئولوژیک نباشد. به علاوه همه ما می دانیم تشکل یابی این نیروها در داخل به دلیل سرکوب گسترده با موانع اساسی روبروست و در خارج از کشور نیز با وجود تلاش های مفید و موثر برای همگرایی جریانات جمهوریخوا سکولار دمکرات، ما هنوز شاهد نا هماهنگی های بسیاری در مبارزه مشترک هستیم.
ما باید شرایط دمکراتیکی را ایجاد کنیم که بتوانیم تفاوت ها و اختلافات را با هم بصورت گفتگوی مشترک، روشن کنیم و در ادامه ببینیم با توجه به سطح اختلافات و تفاوت ها چگونه می توانیم گام های مشترک حداقلی و ممکنه را با یکدیگر برداریم. ما می توانیم دلایل زیادی را برای عدم همکاری با هم ارائه دهیم. و در این خصوص دلایل منطقی و غیر منطقی برای هم عرضه کنیم. اما فکر می کنم و مناسب هم می دانم که علاوه بر نقد و مخالفت با یکدیگر نیز مناسب باشد که بشکلی در تلاش برای چگونگی پیشبرد همکاری های حداقلی با توجه به تمام نواقص موجود با هم داشته باشیم. با گفتگو و مشارکت صمیمانه و جدی در بحث ها می توان عملکرد و مواضع نادقیق یا اشتباه را تصحیح کرد و فکر می کنم ما هنوز از چنین ظرفیت و پتانسیلی برخوردار هستیم.
وجود توافق در حین تنوع و قبول تفاوت ها میان خود، دارای اهمیت بسیار بالایی برای ادامه فعالیت های میان ما ایرانیان فعال در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به نظرم می بایست با حفظ توافقات و اشتراکات و ارزش گذاری روی آن، نسبت به چگونگی گسترش آن توافقات با هم بیشتر بحث و گفتگو کنیم و از این طریق بتوانیم راه ها، سلیقه ها و پیشنهادات متفاوت را بررسی کنیم. پس با این حساب روشن است ما فعالین جمهوریخواه مناسب است نسبت به ضرورت نو کردن شیوه های کار، نوع نگرش، گسترش نیروها و افزایش توافقات هرچه بیشتر توجه و دقت لازم و بیشتری را از خود نشان دهیم و پرشورانه دست در دست هم بصورت صمیمانه در جهات مشترک حداقلی و ممکنه تلاش کنیم. ضمن تاکيد بر اين نکته نيز ضرورت دارد که اين گونه مباحث جدی، فضا و برخوردی آرام را از ما طلب می کند. فضای غبارآلودی که هر گفتگویی را با انگ سياسی به مجادلات سياسی تبدیل می کند و می تواند بحثهای دوستانه و دمکراتیک را متشنج و عصبی کند، شايسته اين گفتگو نيست.
در یکسال اخیر اقدامات بسیاری مانند تشکیل "همگامی"، "همبستگی"، "هماهنگی فعالیت های برخی شبکه های جمهوریخواه "، "همسازی جمهوریخواهان" و ... در خارج از کشور انجام گرفته است. اما در سطح سازماندهی و هماهنگی همه جانبه، مشترک و عمومی تر فعالیت ها هنوز نیاز به زمان بیشتری است.
ما همه اطلاع داریم که میلیون ها ایرانی ساکن خارج از کشور در شهرهای مختلف کشورهای جهان پراکنده اند و نگرش های متفاوتی به گذار و نظام پس از جمهوری اسلامی دارند. در میان آنها، صدها هزار ایرانی ساکن در کشورهای مختلف جهان، خواهان گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی برای رسیدن به یک جمهوری مبتنی بر دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریسم هستند. در بحث کنونی، این نیروها که آنها را جمهوریخواهان سکولار دموکرات حقوق بشری و ضد تبعیض مینامم و خود را نیز جزیی از آنها میدانم.
ما در جامعه ایرانیان در داخل و خارج از کشور با کنشگران متنوعی از طیف های گوناگون جمهوریخواه سکولار دموکرات مواجه هستیم که به صورت آزادانه و علنی به دنبال تشکیل شبکه های همکاری برای رسیدن به اهداف مشترک حداقلی و بسیج حداکثری هستند. آنها می خواهند در فرصت بوجود آمده و در همراهی با جنبش زن، زندگی، آزادی، و برای تشکیل، توان بخشی و ماندگاری شبکه های گسترده جمهوریخواهی موثر عمل کنند. چگونگی انجام اینکار نیاز به یکسری راهکارهای مشخص برای بحث و گفتگو دارد. نوشته زیر به این موضوع مهم می پردازد.
جمهوری سکولار دموکراتیک
جمهوری، نوعی از حکومت داری دموکراتیک و با اتکا به حاکمیت قانون و مردم است که همه مشروعیتش را از مردم می گیرد. در این جمهوری، مسئولین دولتی برای زمانی محدود و مشخص از طریق انتخابات مستقیم و غیرمستقیم با رای مردم یک کشور معین انتخاب می شوند. ریاست دولت و تصویب قوانین کشور در یک جمهوری سکولار دموکراتیک، بر پایه دین یا به شکل موروثی و همیشگی نیست. در حکومت جمهوری رئیس جمهور یا نخست وزیر هر چهار الی پنج سال یکبار از طریق انتخابات دوره ای بصورت مستقیم یا توسط پارلمان غیر مستقیم انتخاب می شود.
عناصر اصلی و اعتقادی جریانات جمهوری خواه
می توان با تاکید گفت که جمهوری خواهی فقط به معنی مقابله با سنت پادشاهی و دیکتاتوری موروثی نیست. جمهوریخواهان دارای اصول و ارزشهای بنیادی، مترقی، مدرن و دموکراتیک هستند. این ارزش ها بسیار پر اهمیت تر و بنیادی تر از مخالفت با سنت پادشاهی که در ایران همواره با استبداد، دیکتاتوری و سرکوب همراه بوده، می باشد.
پایه اساسی و اعتقادی جمهوریخواهان از طریق انتخابات آزاد و منصفانه، ساختار غیر متمرکز، استقلال سه قوه مجریه/مقننه و قضائی از هم، که بر هم نیز نظارت دارند تا بلکه دیکتاتوری، تبعیض و خودکامگی در کشور برقرار نشود، ساخته می شود. حکومت داری در آن بر پایه دمکراسی، آزادی، حقوق بشر، حقوق مدنی و تمامی آزادیهای فردی و اجتماعی، عدالت و برابری جنسی و جنسیتی می باشد. رای مردم در حکومت جمهوری سکولار دموکراتیک بسیار پر اهمیت است و بدون مشارکت مستقیم و غیرمستقیم مردم، این نوع حکومت های دموکراتیک وجود نخواهند داشت. مسئولین آن بطور موقت و دوره ای برای حداکثر دو دوره در راس دولت قرار می گیرند.
هم صدایی جمهوریخواهان با چه رویکردی؟
هم صدایی یکی از مهمترین اصل های گذار از جمهوری اسلامی محسوب می شود. اما فقط با اتکا به هم صدایی نمی توان به یک حکومت دمکراتیک، سکولار، ضد استبداد و حقوق بشری رسید. تجربه انقلاب بهمن ۵۷ به ما می آموزد که تنها مخالفت با نظام استبدادی کافی نمی باشد. ما جمهوری خواهان سکولار دموکرات ضد تبعیض می بایست به دنبال مجهز کردن جنبش به یک برنامه اثباتی مشخص و عمومی باشیم. روشن است که هم صدایی برای گذار از جمهوری اسلامی بدون برنامه مشخص و اثباتی منجر به تقویت و تثبیت دمکراسی و حقوق بشر در فردای حکومت اسلامی نمی شود و در این وضعیت دوُر باطل استبداد می تواند همچنان به اشکال گوناگون با بازیگران فرصت طلب جدید دیگری ادامه یابد. با این نگرش مناسب است به جامعه ایرانیان توضیح داده شود که پروژه اثباتی جمهوریخواهان پس از گذار از حکومت اسلامی ایران چه می باشد؟
زمینی کردن این رویکرد با آشنا کردن مردم از طریق ارائه برنامه اثباتی و تبلیغ آن و ایجاد آگاهی ها و توضیحات لازم در باره نظام حکمرانی آينده که مبتنی بر حق انتخابکردن و انتخابشدن آزادانه همه شهروندان، رعایت حقوق اقلیت ها و بر اساس رفع هر نوع تبعيض، نابرابری، و تامین حقوق برابر همه شهروندان ساکن کشور، انجام می شود. پس برای زمین گیر کردن هر گونه استبداد و دیکتاتوری مذهبی و سکولار به عوامل گوناگونی نیاز است. یکی از آن عوامل مهم وجود یک جریان نیرومند از اپوزیسیون دمکرات ایران است که بتواند بدون اینکه امنیت و آسایش مردم آسیب ببیند اعتماد مردم را برای گذار از جمهوری اسلامی جلب کند. در میان مخالفان حکومت، جمهوری خواهان سکولار و دموکرات، وسیع ترین نیرویی هستند که می توانند در تغییر و تحولات جامعه دموکراتیک آینده تاثیرگذار باشند. این نیرو می بایست هر چه بیشتر و سریعتر صفوف خود را با گفتگو و قبول تنوع در میان خود تقویت کرده، و با ایجاد ثقل قدرتمندی از همه تنوعات جمهوری خواهان دمکرات سکولار با برنامه سیاسی مشخص، برای هویت بخشی و سمت دهی به نیروی اجتماعی فعال خود در داخل و خارج از کشور تلاش همه جانبه کند.
ما ظرف یکسال گذشته شاهد این خواست مهم نیروهای تشکیل دهنده جنبش زن، زندگی، آزادی هستیم که از جمهوریخواهان تبعیض ستیز طرفدار حقوق بشر، سکولاریسم و دموکراسی می خواهند که اراده اصلی خود را معطف به نزدیکی و همگرایی میان خود بر سر حداقل های مشترک و ممکنه کنند تا بلکه نیروی آنها بتوانند به تغییرات دمکراتیک ساختاری و ریشه ای در کشور کمک و یاری رساند.
چرا ثقل جمهوریخواهی؟
برای اینکه تشکیل و وجود چنین ثقلی از جمهوریخواهان که یکی از مولفههای سیاسی مهم و پر قدرت در جامعه ایران و در میان دیاسپورای خارج از آن است برای تاثیرگذاری و گذار به یک دمکراسی پایدار دارای اهمیت بسیار می باشد. جمهورخواهان سکولار و دموکرات اصلی ترین حاملین دموکراسی هستند که از طیف های مختلف تشکیل می شوند و گسترده ترین نیرو در جامعه کنونی ایران به حساب می آیند. با تشکیل ثقل جمهوریخواهان صدا و گفتمان جمهوری خواهی در عرصه عمومی ایران تقویت و توانمند می شود. تقویت گفتمان جمهوری خواهی در عرصه عمومی موجب شفاف شدن تفاوتها و اختلافات با حکومت دینی و موروثی در هر شکل استبدادی آن می شود. چنین نیرویی، جریانات استبدادی و قدرت طلب را تضعیف می کند و از این طریق فضا برای ایجاد یک جامعه دموکراتیک و ضد تبعیض در آینده ایران آماده و تقویت می شود. شکل گیری ثقلی از نیروهای جمهوری خواه هم در گذار از جمهوری اسلامی موثر است و هم در فردای گذار و برای استقرار دموکراسی در کشور دارای اهمیت محوری است. در واقع به جرات می توان گفت آینده تحولات ایران تا حد زیادی بستگی به نقش و تاثیر نیروهای جمهوریخواه دارد.
چرا تشکیل بلوک های مختلف از اپوزیسیون دارای اهمیت است؟
در حال حاضر مناسب ترین شکل برای تأثیرگذاری در جامعه و نیروهای سیاسی این است که نیروهای جمهوریخواه بتوانند از طریق گفتگو با جریانات متنوع دیگر جمهوریخواه سکولار دمکرات، بلوک های خودشان را درست کنند. در این بین نیز نیروهای چپ رادیکال هم بلوک های خودشان را به شکلی که مناسب می دانند، تشکیل دهند؛ نیروهای مشروطه خواه و سلطنت طلب پهلوی طلب نیز در جهت متحد شدن نیروهای خود، بلوک های سیاسی خودشان را بوجود آورند؛ جریانات دیگر نیز چنین تلاش هایی را سازمان دهند. تشکیل این بلوک های متنوع از اپوزیسیون با برنامه های مشخص مواضع طیف های مختلف اپوزیسیون را در میان مردم شفاف می کند و از پراکندگی گسترده ای که میان بخش های مختلف اپوزیسیون با ده ها حزب و سازمان وجود دارد می کاهد.
با چنین رویکردی همه طیف های متنوع در ماکزیمم ده نحله یا بلوک خود را متحد خواهند کرد. با بوجود آمدن چنین شرایطی امکان گفتگو میان بلوک های متنوع راحتتر فراهم می شود و عملا فرهنگ تعامل، گفتگو و رواداری با بلوک های سیاسی دیگر که حق برابر دیگران را قبول دارند بوجود می آید. در این میان هر جریانی با هر اندازه از اختلاف یا تفاوت نظر در سیاست و برنامه به مناسبات متقابل و احترام آمیز برای شناخت از یگدیگر روی می آورد و اینگونه است که راه گفتگو با نحله های مختلف نسبتا باز می شود.
در ضمن توجه داشته باشیم عدم همکاری با برخی بلوک ها، به معنی رد گفتگو با آن ها نیست. در مورد آینده ایران مناسب است با همه وارد گفتگو شد.
آیا اختلافات میان اپوزیسیون را باید به فردای گذار از حکومت اسلامی وا گذاشت؟
اگر به تجربه سال پنجاه و هفت برگردیم همه ما می دانیم که چنین نشد و همه منتقدین و مخالفین یکی پس از دیگری سرکوب شدند و حاصلش ۴۴ سال مرگ، ترور، زندان، شکنجه، اعدام، بدبختی، فقر و فلاکت مردم کشور شد. پس حداقل با اتکا به تجربه پیش و پس از انقلاب دیگر نباید اختلافات در میان اپوزیسیون را با این درک ساده انگارانه به آیندهی ناروشن بعد از جمهوری اسلامی موکول کرد. حاصل چنین کاری را همه ما در این ۴۴ سال با گوشت، پوست و استخوان مان تجربه کردیم و نتیجه را خوب می دانیم که به کجا انجامیده است. ما به هیچوجهی نمی توانیم با نیروهای غیردمکرات وصلت برای گذر از جمهوری اسلامی تحت عنوان اینکه جزیی از اپوزیسیون هستند، کنیم. سخنان و مواضع جریان های پان ایرانیست، فرشگردی های سابق و سلطنت طلبان و مشروطه خواهان پهلوی خواه غالبا با رویکرد تمامیت خواهی و بازآفرینی مجدد استبداد در ایران است. آنها از مدتها قبل عليه چپ ها، جریانات جمهوریخواه و جريان های اتنیکی وارد اقدامات سرکوبگرانه در فضاهای رسانه ای، شبکه ای و به صورت فیزیکی در کشورها و شهرهای مختلف جهان شده اند. این واقعیت روی داده را نمی توان به راحتی و سادگی نادیده گرفت!
مشروطه خواهی و سلطنت طلبی به چه مفهوم
یکی از بحث هایی که همواره نزدیک به سه دهه گذشته در میان اپوزیسیون مطرح شده است، موضوع تفاوت بین مفهوم سلطنت طلبی و مشروطه خواهی ایرانی است. پافشاری به مشروطه خواه خواندن نیرویی، که در دهه اول انقلاب، نامی جز سلطنت طلب نداشت و رغبتی هم به تغییر آن نمی دید از موضوعاتی است که مناسب است مکثی کوتاه روی آن داشته باشیم. در اواسط دهه دوم انقلاب رفته رفته موضوع بحث مشروطه در محافلی در خارج از کشور و نوشته های برخی فعالین سیاسی مطرح شد و سپس آقای داریوش همایون قطار مشروطه را با تشکیل حزب مشروطه با سلطنت طلبان به راه انداخت و ارتباط ها و فعالیت هایی در این عرصه به مرور در جامعه سیاسی خارج از کشور شکل گرفت. در حزب تازه مشروطه گفتمان های لیبرالی برای یک سیستم مشابه مطرح شدند اما بدنه اصلی حزب جدید همچنان طرفدار حکومت استبداد قبلی باقی بود. حزب مشروطه با فوت آقای داریوش همایون به دست همان بدنه اصلی سلطنت طلب افتاد و نیروی حامی داریوش همایون عملا از صحنه سیاسی حزب مشروطه ایران رفته رفته خالی شد. بعد از آن اصطلاح مشروطه و سلطنت هم زمان در کنار هم و یا جدا از هم مورد استفاده قرار گرفته اند. البته برخی اصطلاح مشروطه را به دلایل مختلف مورد استفاده قرار می دهند. یکی به دلیل شیک بودن و امروزی بودن این قبیل اصطلاحات از آن استفاده می کند تا بلکه حکومت مورد علاقه شان همانند مشروطه سلطنتی در اروپای غربی تعریف کنند. و عده ای دیگر هم آگاهانه با تمایز قائل شدن میان این دو واژه به دنبال این هستند که موقعیت خود را در طیف سلطنت طلبان یا در همکاری با آنها تعریف کنند. البته خارج از اینکه عده ای سلطنت طلب طرفدار پهلوی دوم و عده ای دیگر خودشان را طرفدار اقتدار پهلوی اول بدانند فرقی در واقعیت ایجاد نمی کند زیرا هر دوی این نیرو با حامیانشان و تحت اسامی دیگر به دنبال روی کار آوردن آقای رضا پهلوی به پادشاهی در ایران هستند. اتکا به همین مورد آخر عملا نشان می دهد که هیچ تمایزی میان اصطلاحات رایج قدیمی و مدرن بکار گرفته شده در این نیرو وجود ندارد و هر دو واژه بکار گرفته شده عملا یک مفهوم واحد را دارند.
در ضمن فراموش نکنیم که در تاریخ، مشروطه خواهی متعلق به مبارزه نیروها و جنبش هایی است که در نظام های سلطنتی مطلقه برای مشروط کردن قدرت پادشاه به قانون و پارلمان، شکل می گیرند. اما در کشورهای عربی و برخی کشورهای جهان بویژه در ایران سلطنت و مشروطه و هر قدرت موروثی و انتصابی دیگری میل به خودکامگی دارد. اضافه بر اینکه هنگامی که سیستم سلطنتی در یک کشور سرنگون می شود دیگر مشروطه خواهی بعد از نزدیک به نیم قرن معنا و مفهوم ندارد. با این وجود تاریخ دانان به کسانی که پس از سقوط سلطنت خواهان بازگشت دوباره آن می شوند سلطنت طلب می گویند نه مشروطه خواه!
با وجود تلاش برای متفاوت نشان دادن نظریات سلطنت طلبان و مشروطه خواهان ایرانی، عملا تمایزی بین سلطنت طلب رضاخانی و مشروطه خواه طرفدار آقای رضا پهلوی وجود ندارد. روشن است که تقلیل سیاست، ایده و برنامه به فرد و مدل های نمادین روشی سنتی و رو به گذشته است و جلوی ما را برای حرکت رو به آینده میگیرد و موجب رشد همان فرهنگ استبدادپذیری میشود. پادشاهی خواهی در ایران و در میان اپوزیسیون بیشتر نماد تفرقه و درگیری است و جمهوری اسلامی و دیگر تمامیت خواهان در بزنگاه های تاریخی از آن در تضعیف جنبش زن، زندگی، آزادی و یا هر جنبش دیگر سو استفاده خواهند کرد.
آیا اختلاف جمهوریخواهان با سلطنت طلبان پهلوی طلب فقط برای تعیین شکل نظام است؟
برخی چنین تلقی ای را دارند که اختلافات میان جمهوریخواهان با سلطنت طلبان تنها بر سر تعیین شکل نظام، یعنی پادشاهی یا جمهوری است. از همین زاویه هم برخی از دوستان متذکر می شوند که شکل نظام را مردم در داخل کشور در پایان برکناری حکومت اسلامی در یک انتخابات تعیین خواهند کرد. من فکر نمی کنم کسی در جمهوریخواهان سکولار دموکرات وجود داشته باشد که مخالف انتخاب نظام آینده ایران توسط مردم کشورمان باشد. اما در حین اعلام این موضع برخی فراموش می کنند بگویند که ما قرار نیست فردا در مقطع انتخاب شکل نظام، جمهوریخواه شویم بلکه از همین الان جمهوریخواهیم و برای تقویت و قدرت گیری قطب جمهوریخواهی در میان مردم ایران مبارزه می کنیم.
در ضمن به این نکته مهم توجه داشته باشیم که پافشاری انواع طیف های سلطنت طلب، و برخی نیروهای "جمهوریخواه" و "دموکراسی خواه" برای «مسکوت گذاشتن شکل حکومت آینده» با حضور فعال رضا پهلوی به عنوان نماد سلطنت حقیقتا جز فریب سیاسی نام دیگری بر آن نمی توان گذاشت. با داشتن چنین نمادی ما شاهد این واقعیت روشن قرار داریم که هیچ یک از طیف های سلطنت طلب در ایران نوع نظام سیاسی مورد علاقه خود را «مسکوت» نمی گذارند بلکه با هزاران روش آن را تبلیغ و ترویج و به خورد مردم از طریق امکانات رسانه ای و شبکه ای و با هزینه کردن صدها میلیون ها دلار و با کمک امکانات کشورهای خارجی و بویژه منطقه ای انجام می دهند. تا وقتی که مدعی نماد سلطنت در جامعه سیاسی ایران وجود دارد و در عرصه سیاسی نیز فعال به نفع جریان سلطنت طلبی عمل می کند، این درخواست سلطنت طلبان و دوستانشان از جمهوری خواهان سکولار دموکرات که نوع نظام را تا فردای برکناری رژیم اسلامی «مسکوت» بگذارند، و حول جمهوریخواهی متحد نشوند تنها یک کلاهبرداری سیاسی روشن است.
علاوه بر این موارد، بحث مهم ما با سلطنت طلبان و نیروهای حامی آن بیشتر بر سر اعتقاد نداشتن آنها به دموکراسی، سکولاریزم و حقوق بشر است و نه فقط شکل نظام. در طرفداران نظام پادشاهی ما مواجه با فرهنگ، رفتار و برخوردهای سیاسی خشونت آمیز و حذفی، ادبیات ناشایست و توهین آمیز، تمامیت خواهانه، تحریف تاریخ، بی توجهی به موارد گسترده نقض حقوق بشر و بهشت نشان دادن آن دوران سیاه دیکتاتوری سلطنتی در زمان محمد رضا شاه، هستیم. یادمان باشد که سلطنت طلبان از حقوق بشر هم مدتی است که سخن می گويند، و تلاش زیادی هم دارند که به جوانان کشورمان حقنه کنند که نسل های دهه چهل و پنجاه کسانی هستند که سدی در برابر اتحاد عمل همه اپوزیسیون ايران با هر گرایش و نظری برای برکناری جمهوری اسلامی هستند. بسیاری این حقیقت محرز را می دانند که مبارزه عليه نقض حقوق بشر در ايران، در زمان جمهوری اسلامی شروع نشده، و زندان اوين و تاریخ خونبار آن با شاه و ساواک شروع شد. و هرگونه تلاشی برای توجیه نقض خشن حقوق بشر در رژیم شاهنشاهی گذشته، کوششی عبث و بیهوده است برای سرپوش گذاشتن روی واقعیت جنایت رژیم شاه در ایران، و مرور آنچه باید آموخت و تکرار نکرد. واقعيت قتل و شکنجه صدها ايرانی در دوران سلطنت رژیم گذشته که برای آزادی و دموکراسی مبارزه می کردند و در رژيم شاه جان باختند، و هزاران زندانی که شکنجه و مورد انواع آزار و اذیت واقع شدند از تلاش و فعالیت برای برقراری حقوق بشر در ايران جدا نيسند.
آیا تغییرات جدی و دموکراتیک در نگرش سلطنت طلبان پهلوی خواه روی داده است؟
سلطنت طلبان در این ۴۴ سال گذشته وقت و امکان بقدر کافی داشته اند که توضیح دهند سلطنت ايده ال آینده شان چيست، و قانون اساسی و نهادهای اجتماعی و سیاسی مورد نظر آنان با رژیم گذشته پهلوی چه تفاوت ها و اختلافاتی دارد. اما در عمل غالبا همان رویکردهای رژيم گذشته را در خارج کشور پیش برده اند، و در صورت بازگشت آنها به ایران، انتظار برخوردی متفاوت از زمان رژیم شاهنشاهی گذشته از آنها هم نمی توان داشت.
تجربیات و واقعیات بسیاری به ما نشان می دهند که جریانات سلطنت طلب پهلوی خواه در مقوله دموکراتیک و حقوق بشری جا نمی گیرند. در میان این بخش از اپوزیسیون ما با سلطنت طلبان طرفدار سیستم رضاخانی تا پان ایرانیست های طرفدار فلات ایران، مدافعین سلطنت مطلقه و نئو پهلوی طلب ها (راست بسیار افراطی و ناسیونالیست تمامیت خواه)، روبرو هستیم.
این نیروهای فوق، ادعای هواداری و برقراری نظام پادشاهی خاندان پهلوی را در سر دارند. آنها پس از ۴۴ سال از سقوط خاندان پهلوی، هنوز هم حاضر نیستند قبول کنند که دو شاه پهلوی با نقض گسترده قانون اساسی مشروطه، و با دخالت بی حد و حصر در مسائل سیاسی، به سوگندی که در مقابل مردم سراسر ایران خورده بودند، علنا و رسما پشت کردند. طرفداران رژیم گذشته نمی خواهند و نمی توانند این واقعیت ها را قبول کنند که تشکیل ساواک، زندان اوین، شکنجه، اعدام، کشتن روشنفکران، سرکوب خشونت آمیز احزاب، سازمان ها و نهادهای مدنی، سانسور و بستن وسایل ارتباط جمعی نوشتاری، یک دست کردن امکانات رسانه ای تصویری در جهت کنترل افکار عمومی و انتقال اخبار آزاد، گسترش اختناق از طریق ایجاد سیستم تک حزبی و بستن راه بر همه اصلاحات پیشنهادی نیروی های اصلاح گر، ملی و چپ، افزایش گسترده شمار مساجد ایران از آغاز پادشاهی محمدرضا شاه از ۲۰۰ به ۵۵ هزار باب، ساختن حسینیه ها، مدارس مذهبی، تکیه ها، تقویت حوزه علمیه و مدارس و اماکن مذهبی، ترویج دین اسلام، پروار کردن آخوندها، سایه خدا و امام زمان روی زمین شدن شاه، بسط و نشر خرافات، پیش برد برنامه توسعه آمرانه، سکوت در قبال نظرات آیت الله خمینی و انتشار کتاب خمینی، "ولایت فقیه" در سال 55 در ایران، مشارکت ندادن مردم سراسر کشور در تصمیمات کشوری، سرکوب اتنیک های ایران و اقلیت بهایی(انجمن حجتیه از نتایج توافقات روحانیت رادیکال شیعه با دستگاه حکومتی است)، سرکوب جامعه مدنی، فساد اقتصادی و سیاسی، اختلاس، رشوه گیری، دخالت شاه در تصمیم گیری های سیاسی و کشوری و صدها خطای دیگر عملا و علنا جلوی تشکیل، قدرت گیری و توسعه نیروهای مختلف سیاسی در کشور را گرفت و موجب ایجاد خلاء سیاسی در کسب قدرت شد و ایران را گام به گام به سوی انقلاب برد. حکومت گذشته همه احزاب، سازمان ها و شخصیت های سیاسی ملی، چپ و دموکراسی خواه را سرکوب، ممنوع، زندانی و یا خانه نشین کرد زیرا از حضور آنها در صحنه سیاسی کشور ترس و بیم بسیار داشت. شاه از طریق ساواک و ارگان های سرکوبگرش همه جریاناتی که می توانستند وزن و اعتبار سیاسی در جامعه کسب کنند را از میان برداشت و خمینی را در کسب هژمونی بر جنبش اعتراضی ایران بی رقیب کرد. و بدین ترتیب خمینی و نیروهایش توانستند بر موج انقلاب مردم ایران به راحتی سوار شوند و استبداد دینی را بر کشور در این سطح و حدود تحمیل کنند. اینها واقعیات دوران پنجاه و چند ساله سلطنت شاهان پهلوی است.
ناگفته نماند من قصد این را ندارم تمام دوران دو پهلوی را فقط سیاه نشان دهم. در دوران پنجاه و چند ساله سلطنت دو پهلوی ما با دستاوردهای مهمی در مدرنیزاسیون، توسعه آموزشی و قضائی و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی و ... مواجه بودیم. این پیشرفت ها توانست موجب تغییر و تحولاتی در عرصه های نامبرده شود اما در عرصه های دیگر که در بالا پیش تر برشمردم ما با دیکتاتوری و سرکوب شدید منتقدین و مخالفین از هر طیفی مواجه بودیم. فعالین جوان سیاسی و اجتماعی آن دوره از این برخوردها و روشهای خشن و سرکوبگرانه به شدت ناراضی بودند و این نوع برخوردها را بر نمیتابیدند و خواهان استقلال، آزادی و کنترل بر شیوه و شرایط زندگی خود بودند. آنها آرزوها، رویاها و آرمانهای انسانی برای جهانی بهتر در سر داشتند و حکومت به مطالبات این نیروی روشنفکری و جوان کشور نه تنها توجه نمیکرد، بلکه بهجای یافتن و دادن پاسخهای مناسب و دمکراتیک، به سرکوب سیستماتیک آنان توسط ارگانهای امنیتی خود مانند ساواک و… میپرداخت. فضای گفتگو، دیالوگ، تامل و تبادل نظر با این قشر جوان و نخبگانش وجود نداشت.
"برخی از گزارشات و مقالات و کتابهایی که توسط جوانان نوشته شده و از آن دوره باقی مانده است نشان میدهند که در آن دوران فعالین و روشنفکران جوان تجارب گوناگونی که در عرصهی داخلی و خارجی مطرح است را در دسترس دارند. این تجربیات بر ارزشها و سبکهای متفاوت زندگی آنان اثر گذاشتهاند. در واقع زندگی جوانان دهه چهل و پنجاه متفاوت با آن جوانانی بوده که در گذشته در میان نسلهای پیشین وجود داشت. این موضوع واقعیتی است که سبکهای زندگی آن دوره جوانان علاوه بر پاسخ به نیازهای خود، نشاندهنده هویت، نظام ارزشی، هنجارهای درونی، جایگاه و موقعیت اجتماعی آنان نیز بوده است. سبک زندگی با مفهوم «مصرف» که دیگر تنها معنای اقتصادی ندارد و با مسایل مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در ارتباط میباشد، گره خورده است و از این طریق است که آنها به اعمال قدرت در جامعه و در خیابان علیه قرائتهای حکومتی از فرهنگ، سیاست، اجتماع و… میپردازند. زیرا حکومت شاه همانند هر حکومت دیکتاتوری مشابه دیگری بر این اعتقاد بودند که فضای عمومی و مشخصاً خیابان میبایست کاملاً متعلق به طبقات و نیروهای سیاسی خودی حاکم باشد و هیچ نیروی دیگری خارج از این دایره قدرت حق استفاده از فضای عمومی برای طرح مطالبات و خواستههایش را ندارد و اگر کسی یا نیرویی این قاعده را رعایت نکند میبایست سریع سرکوب شود".
"روشن است صحبت از مسائل و مشکلات جوانان بدون فراهم ساختن آزادیهای اولیه سیاسی و اجتماعی که در آن امکان حق زیستن تفاوتها و تنوعات و از این طریق مشارکت، توسعه فرهنگی و اجتماعی برای همه فراهم گردد، امکانپذیر نیست. این اصل را میبایست قبول کرد که نسل جوان کشور باید این دوران را پشت سر بگذارد تا بلکه بدین طریق با کسب تجربه بتواند در فضاهای مناسبی که جامعه برایش ایجاد میکند به شناخت درستی از خود و پیرامونش برسد. جوانان خارج از تفاوتهایی که در میانشان از جنبه طبقاتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اتنیکی و غیره وجود دارد، علاقمندند به شیوه و سبک خود و به روز زندگی کنند. در آن دوران در کشورمان این نیروی وسیع جوانان دانشجو به همراه روشنفکران، اساتید و معلمین و… دارای خواستههای مشخص اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بودند. اما حکومت وقت به جای پاسخگویی با ابزار نظامی، پلیسی و امنیتی تمام راههای فعالیت آزاد سیاسی، فرهنگی و مدنی را بر مخالفان و منتقدان خود بست".
ثقل جمهوریخواهی با چه نیروهایی تشکیل می شوند؟
با شناختی که از مجموعه نیروهای متنوع جمهوریخواه سکولار دمکرات وجود دارد تشکیل ثقل جمهوریخواهی می تواند به اشکال گوناگون انجام گیرد. اما تجربه سیاسی و عملی جریانات جمهوریخواه نشان داده است که ثقل جمهوریخواهی نمی تواند تنها با یک بلوک از تنوعات جمهوریخواهی تشکیل شود. بلکه واقعیات زندگی و سیاست نشان داده که این تنوعات موجود در میان جمهوریخواهان می توانند منجر به تشکیل بلوک های مختلف جمهوریخواه شوند. پس این واقعیتی است که یک بلوک نمی تواند اکثریت جمهوریخواهان را در خود متحد کند.
جهت گیری برای تشکیل ثقل جمهوریخواهی از بلوک های مختلف جمهوریخواه، امکان کسب تجربیات جدید در همکاری ها را بوجود می آورد و این سمتگیری ابعاد قعالیت جریانات جمهوریخواهی را گسترش می دهد. روشن است که در شکل دادن به ثقل جمهوری خواهی، بلوک های متنوع سیاسی جمهوری خواه سکولار دمکرات می بایست میان خود هماهنگی های ممکنه و ضرور را بر اساس توافقات مشترک حداقلی انجام دهند. در واقع این بلوک های متنوع هستند که مسئولیت و نقش اصلی را در تشکیل ثقل جمهوریخواهی دارند. در زیر جریانات متنوع جمهوریخواه را بر می شماریم و هر بخش را مورد بررسی قرار می دهیم:
یک- احزاب و سازمان های سیاسی جمهوریخواه ایران؛
دو- جریانات اتنیکی ایران؛
سه- شخصیت های سیاسی و کنشگران جمهوریخواه؛
چهار- انجمن های دموکراتیک جمهوریخواه در شهرهای مختلف جهان؛
پنج- تشکل های متنوع مدنی، اجتماعی و تخصصی ایرانیان که غالبا فعالین آن جمهوریخواهند؛
شش- شبکه های جمهوریخواه؛
هفت- رسانه های جمهوریخواه.
یک-نقش احزاب و سازمان های سیاسی جمهوریخواه ایرانی
شاید مناسب باشد پیش از پرداختن به بخش اول بحث کمی در باره نقش احزاب و سازمانها بحثی کوتاه داشته باشیم.
وقتی در باره نقش حزب در یک جامعه صحبت می کنند بسیاری از کارشناسان، حزب را یکی از ضروریات زندگی در دوره مدرن معرفی میکنند و آنرا به عنوان یکی از مولفه های اصلی دمکراسی و دولت مدرن در یک جامعه می دانند. در واقع می توان گفت که احزاب سياسی پس از دولت، قدرتمندترين نيروی سياسی در جامعه محسوب می شود که بيشترين سهم از فعاليت های سياسی را به خود اختصاص میدهند. هر جامعه دمکراتیکی نیاز به احزاب دمکرات، لیبرال، آزادیخواه، سبز(اکولوژیست) و چپ عدالتخواه و ضد تبعیض دارد. این نیاز به حزب، حاصل مطالبات دموکراتیک گروهها، اقشار و طبقات مختلف جامعه است. البته در یک جامعه مدرن و دموکراتیک وجود حزب برای پیشرفت و رشد ضروری است زیرا توانمند کردن جامعه نیاز به قوانین نو، امروزی و پیشرفته دارد. و حضور گسترده نهادهای مدنی، صنفی، اجتماعی و مدرن در جامعه دارای اهمیت بسیار می باشد.
اگر بپذیریم که ایجاد نهادهای حزبی و مدنی سنگ بنای دمکراسی در ایران است و در حقیقت دمکراسی چیزی جز قاعده مند کردن رقابت احزاب برای کشور داری و تعبیر و تفسیر منافع ملی نیست و سازمان های مدنی گویای خواست ها و مطالبات گروه های مختلف اجتماهی هستند، آنوقت اهمیت ساختن این نهاد ها و کوشش برای تداوم آنها برای رسیدن به دمکراسی برایمان برجسته تر میگردد.
اما در کشورهای دیکتاتوری و استبدادی، احزاب سياسی غالبا فرمایشی و توسط عناصر حکومتی تشکیل می شوند و معمولا به خدمت منافع و اهداف دیکتاتورها در می آیند. در کشورهای دیکتاتوری؛ احزاب، سازمان های سیاسی، نهادهای دمکراتیک، مدنی و اجتماعی آزاد و مستقل ممنوع فعالیت هستند و سرکوب می شوند. امکان فعالیت آزاد و مستقل در این نوع کشورها اکثرا وجود ندارد و معمولا اعضای جریانات سیاسی دستگیر می شوند و به اعدام یا زندان محکوم و یابه تبعید فرستاده می شوند و بخشی هم مجبور به ترک کشور می شوند. بدین ترتیب با سرکوب گسترده، ارتباط احزاب با بدنه اجتماعی قطع می گردد. در ایران احزاب سیاسی بشدت سرکوب شده اند و از حق فعالیت آزاد و مستقل منع شده اند و اعضای این تشکل های حزبی سرکوب خشن شده اند. تشکلهای چپ و جمهوریخواه در تمام چهل و چهار سال گذشته از فعالیت آزاد و قانونی در ایران محروم بودند و نیز تاکنون در مبارزه هزینه های بسیار سنگینی را پرداخت کرده اند.
از سال ۵۷ تا اواخر دهه ۶۰ و پس از آن بسیاری از احزاب و شخصیت های شناخته شده سیاسی، فرهنگی و مدنی در دوره های مختلف به ناچار ایران را برای فعالیت ترک و به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. این نیروها با طولانی شدن دوران تبعید نیروهایشان پراکنده و تضعیف شده اند. در این ۴۴ سال گذشته برخی از این نیروها در تبعید توانسته اند خود را با نگرش های دمکراتیک مجهز سازند و در این ارتباط نگاهشان به مسائل سیاسی و اجتماعی ایران بیش از گذشته حقوق بشری و آزادیخواهانه شده است. در چهار دهه گذشته ما شاهد تغییرات و تحولات عمیقی در جریانات سیاسی ایرانی و بویژه چپ ها و جمهوریخواهان بوده ایم. اما با وجود این، در این چند دهه گذشته برخی گرایش ها در احزاب سیاسی هنوز از دمکراتیسم، تحولات دمکراتیک، احترام و رواداری با تنوعات موجود درونی، با وجود ادعاهای زیاد هنوز چیزی نیآموخته اند و همچنان بدنبال پست و مقام، قدرت طلبی، باندبازی، "یکسان سازی" یا "یک دست تر کردن" فعالیت ارگانهای تصمیمساز و مرکزی خود و اعضا با رهبران همیشگی برای سیاستسازی هستند. این احزاب به روش های غیردمکراتیک، منتقدین درونی و حزبی خود را به اشکال گوناگون رفته رفته محدود و در نهایت حذف کرده و می کنند تا یکسان سازی در حزب شان بخوبی پیش رود. این نیروها در تمام این سال های گذشته دائما ریزش نیرو داشته اند.
در اینجا به بجث بخش اول یعنی احزاب و سازمان های سیاسی جمهوریخواه ایران بر می گردیم.
مبارزات ایرانیان و فعالیت احزاب، سازمانها و جنبش های اجتماعی و مدنی در داخل و خارج از ایران نشان می دهد که گرایش جمهوریخواهی، نیروهای شناخته شده ای در میان فعالین سیاسی، مدنی و اجتماعی دارد و اینکه جمهوریخواهان نقش پر رنگی در عرصه سیاسی، اجتماعی و مدنی ایران ایفا می کنند. اکثریت بزرگی از آنها بر این اعتقادند که نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن متکی به ولایت فقیه است، که در آن ولی فقیه بر فراز تمامی نهادها و ارکان نظام است. شورای نگهبان که اعضای آن توسط ولی فقیه انتصاب میشوند، با اتکا به قانون نظارت استصوابی تمامی ارگانهای انتخابی را کنترل و مهندسی میکند. ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی همهی راهها را برای اصلاحات ساختاری بسته است. با این ساختار، نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست.
مدتهاست که بخش بزرگی از جمهوریخواهان سکولار دموکرات با بیان آزاد و شفاف خواستار گذار از جمهوری اسلامی هستند و در هنگام برآمد جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی به حمایت گسترده از این جنبش آزادیخواهانه و برابرخواهانه و ضد تبعیض برخواستند و در سطحی گسترده به حمایت از این جنبش پرداختند. جنبش زن، زندگی، آزادی در خارج کشور در یکسال گذشته تجربیات گرانبهایی را کسب کرده است. این جنبش خواستار این است که نیروهای متنوع جمهوریخواهی گفتگو و همکاری های خود را بصورت مستقل و در ارتباط با هم دنبال کنند و برای تشکیل ثقل جمهوریخواهی همه تلاش های خود را انجام دهند تا صدای همگرایی و پشتیبانی از داخل و مبارزاتش متحدتر انجام گیرد.
ما شاهدیم که در یکسال گذشته اقدامات بسیاری مانند تشکیل "همگامی"( میان پنج جریان جمهوریخواه)، "همبستگی"( شامل چهارده جریان جمهوریخواه اتنیکی، چپ و سبز)، "هماهنگی فعالیت های برخی شبکه های جمهوریخواه " (چندین گروه های دیجیتالی و رسانه ای)، "همسازی جمهوریخواهان" و ... در خارج از کشور انجام گرفته است. تشکیل این ائتلاف های چند گانه بسیار امیدبخش در فعالیت جمهوریخواهان می باشند و چنین به نظر می آید که زمان برای گفتگو، همفکری و توافق های حداقلی برای همکاری های ممکنه در جهت انجام اقدامات اولیه برای تشکیل ثقل جمهوریخواهی از تنوعات مختلف جمهوریخواهی در حال فراهم شدن است. در این بلوک ها مبنا می بایست فعالیت و همکاری روی اشتراکات حداقلی باشد. هر بلوکی هم آزاد است که طبق برنامه خود اقدامات حداکثری خود را مستقلا پیش می برد.
در ضمن هر بلوک جمهوریخواهی باید از روحیه تعامل و رواداری برخوردار باشد تا بلکه بتواند علاوه بر فعالیت بلوکی خود با جریانات همسو با جریانات بلوک دیگر جمهوریخواه نیز وارد گفتگو و همکاری های ممکنه شود. تبدیل کردن یک بلوک به پیروی و دنباله روی از بلوک دیگر به فعالیت مشترک آسیب می زند. باید با همه بلوک های جمهوریخواهی راه های همکاری را با حقوق برابر پیدا کرد. چنین رویکردی نیروی ما را در دفاع از مبارزات و خواستهای داخل کشور پر قدرت تر می کند.
به علاوه ائتلاف های حزبی و سازمانی می بایست توجه داشته باشند که نیروهای دیگری در خارج از احزاب و سازمانها وجود دارند که جمهوریخواهند و به اشکال دیگر و خارج از آنها فعالیت های گسترده ای را در جامع ایرانیان پیش می برند. بدون توجه به کنشگران مستقل از احزاب، فعالین تشکل های مدنی و اجتماعی، انجمن های دموکراتیک و رسانه ای و شبکه های دیجیتالی امکان گسترده تر شدن نیروهای جمهوریخواه محدود می شود. توجه به این موضوع که ثقل جمهوریخواهی از همه این نیروهای هفت گانه می بایست تشکیل شود دارای اهمیت بسیار برای مبارزه مشترک است.
دو- جریانات اتنیکی ایران:
همه جریانات جمهوریخواه مناسب است برای تقویت گفتمان جمهوری خواهی در عرصه عمومی و در تمام مناطق ایران فعالیت همه جانبه کنند. در کشور ما گروههای اتنیکی و مذهبی گوناگونی زندگی میکنند. روشن است که همبستگی ملی میان ایرانیان در گروی از بین بردن نابرابری و تبعیضات اتنیکی و مذهبی در سراسر کشور است. تصمیمگیری در مورد امور منطقهای، در هر محل و تا پائینترین درجات، توسط ساکنان هر منطقه می بایست انجام گیرد. زبان مشترک ایرانیان زبان فارسی است. زبان همه ساکنین ایران در هر منطقهی سکونتی در کنار زبان مشترک باید در قانون اساسی به رسمیت شناخته شود و دولت امکانات لازم برای شکوفایی همه زبانها و فرهنگهای ساکنین ایران را فراهم آورد. این مبارزات جزئی از مبارزات جمهوریخواهانه و دموکراسیخواهانه سراسری مردم مناطق مختلف کشورمان برای رسیدن به جامعهای دموکراتیک و برابر حقوق است و باید به آنها ارج گذاشته شود.
در این ارتباط جریانات سیاسی حزبی و سراسری می بایست به مطالبات مردم مناطق اتنیکی توجه نشان دهند و از خواسته ها و مطالبات همه اتنیکهای ایرانی برای ساختن ایرانی آزاد، دمکراتیک و برابر حقوق که در آن همه شهروندان فارغ از تفاوت زبانی، فرهنگی، مذهبی و دینی زندگی مشترک و برابر حقوق داشته باشند، دفاع کنند. جریانات اتنیکی هم می بایست برای طرح گسترده خواسته هایشان با جریانات سراسری گفتگو، همفکری و هماهنگی بوجود آورند. در این ارتباط نیاز به گفتگو و همفکری برای همکاری با یکدیگر دارای اهمیت بسیار است. در واقع به نفع طرفداران تشکیل ثقل جمهوریخواهی خواهد بود که جریانات سراسری و اتنیکی جمهوریخواه با هم بتوانند در جامعه ایرانیان برآمد مشترک و پر قدرت داشته باشند.
اگر هدف ما جریانات جمهوریخواه همچنان گذار از حکومت اسلامی به یک جمهوری سکولار مبتنی بر دموکراسی، حقوق بشر، حقوق همگانی و برابر، اصل جدایی دین از دولت، تفکیک قوای سهگانه، تامین آزادیها، کثرتگرایی، عدالت اجتماعی و رفع تبعیض باشد دیگر دلیلی برای عدم همکاری بر اساس خواسته های ممکنه و مشترک نخواهیم داشت و تمام انرژی، توان و ظرفیت ها را برای متحد کردن جریانات اتنیکی با سراسری بکار خواهیم گرفت. هر چقدر گفتگو با حقوق برابر با جریانات سراسری و اتنیکی برای همفکری و همکاری ایجاد شود امکان تقویت جریانات دمکرات، آزادیخواه، برابری خواه و مترقی در جامعه برای یک گذار بدون خشونت به حکومت دموکراتیک ضد تبعیض و سکولار بیشتر فراهم می شود.
سه- شخصیت های سیاسی و کنشگران جمهوریخواه:
با گذشت نزدیک به چهار دهه و نیم از عمر حکومت دیکتاتوری اسلامی در ایران، امروز نیروهای بسیار بزرگی علیه آن قرار دارند. ما می دانیم در خارج از کشور بیش از ۵ میلیون ایرانی ساکن هستند. ما در این دوره شاهد بودیم و تجربه کردیم که در زمان اوج گیری جنبش ها و اخیرا در جنبش زن، زندگی، آزادی رابطه و کنش ایرانیان جمهوریخواه با پروسه گذار از جمهوری اسلامی بسیار متفاوت شده است. بخش عظیمی امروز با بیان آزاد، خواستار گذار از جمهوری اسلامی هستند و در هنگام برآمد جنبش اخیر به حمایت گسترده از این جنبش برخواستند و در فعالیت های حمایتی گسترده ای مشارکت کردند.
در این مبارزات، شخصیت ها و کنشگران سیاسی منفرد جمهوریخواه در جامعه ایرانیان حضور فعال و گسترده دارند. جنبش زن، زندگی، آزادی در خارج کشور در چند ماه گذشته تجربیات گرانبهایی را کسب کرده است. مناسب است همه هفت مولفه جمهوریخواهی همکاری های خود را بصورت مستقل و نیز در ارتباط با هم دنبال کنند. هزاران کنشگر سیاسی ایرانی که در ارتباط با نیروی بالفعل بدنه ایرانیان جمهوریخواه که در شهرهای مختلف جهان قرار دارند مناسب است نهادها یا شبکه های مستقل خود را برای همراهی با مبارزه مردم در داخل به وجود آورند. هر چقدر ما بیشتر متشکل و آماده باشیم امکان حمایتی و تاثیرگذاریمان از مبارزات مردم و معترضین بیشتر می شود. البته نوع تشکیل هر نهادی می تواند متفاوت باشد و از روش های یکسان هم برخوردار نباشند. اما مهم است که کنشگران سیاسی و منفرد جمهوری خواه در میدان مبارزه، برای همفکری و همکاری ممکنه با تنوعات جمهوریخواهی دیگر دست به اقدامات مکفی بزنند. در واقع تشکل یابی کنشگران سیاسی و اجتماعی، می تواند کیفیتی دیگری از فعالیت را در جامعه ایرانیان جمهوریخواه انعکاس دهد.
چهار- تشکیل انجمن های دموکراتیک جمهوریخواه در شهرهای مختلف جهان:
در یک سال اخیر با جنبش زن، زندگی، آزادی شرایطی در ایران و خارج از آن بوجود آمده که همکاری حول مطالبات عمومی و حمایت از مبارزین داخل کشور را الزامی می کند. ما جمهوریخواهان باید تلاش کنیم اختلافات فرعی میان خود را کنار بگذاریم و برای دفاع از مردم در داخل کشور کارزارهایی را سازمان دهیم. و چنانکه مشخص است این مهم، جز در دفاع از خواسته های مبارزان داخل کشور نمی تواند میسر باشد. در این مبارزه هر چه فعالیت های دمکراتیک، گسترده تر و جمعی تر باشند تاثیرات شان ملموس تر هستند.
انجمنها و کمیته های شهری گرچه با نامهای گوناگون اما متشکل از جمهوریخواهان، و در ابتدا بیشتر با مواضع دفاعی و حقوق بشری، در کشورهای مختلف به وجود آمدند. امروز مناسب است ارتباط این نهادها را به اشکال گوناگون در چارچوب جمهوریخواهی فراهم گردد. وقتی خواسته های جمهوریخواهی و تلاش برای ارائه پروژه ای در این راستا به فعالیت اصلی برخی از این انجمنها، تبدیل شد، دوباره چشم اندازی برای گسترش حرکتهای مبارزاتی انجمنهای شهری ترسیم و تلاشهایی برای فراهم کردن زمینههای همگرایی جمهوریخواهان ایرانی کشورهای مختلف آغاز شده است. ائتلاف همگامی چراغ این همگرایی را روشن کرد و الان دیگر مولفه های جمهوریخواهی می بایست اقدامات خود را نیز سازمان و سامان دهند. نهادسازی و انجمن محوری یکی از مهمترین مسائل گسترش جمهوریخواهی در مرحله کنونی است و اهمیت این انحمنها در فراهم کردن زمینه های همگرایی بسیار مهم است.
در وضعیت کنونی، تشکیل انجمنهای شهری جمهوریخواهی با هدف ایجاد ارتباط، گفتگو، تفاهم و اعتماد بین فعالین جمهوریخواه دارای اهمیت اولیه برای سازماندهی حرکتهای مختلف اعتراضی، حمایتی، تبلیغی و ترویجی است. این اقدامات می توانند بصورت مشترک و سراسری سازماندهی شوند. این نهادها با استفاده از امکانات مدرن ارتباطی، به صورت شبکه ای (مجازی و حضوری) می توانند صدای خود را متحد و رسا کنند. و بدین ترتیب با سازماندهی برنامه ها و فعالیت های سراسری، زمینه ایجاد و تقویت قطب نیرومند جمهوریخواهی را با کمک دیگر نحله های متنوع جمهوریخواهی فراهم سازند. این نوع تشکل یابی در شهرهای کشورهای جهان برای آینده مبارزات ایران سودمند است و بر تحولات سیاسی ایران تاثیر می گذارد. در ارتباط با پروژه تشکل یابی کنشگران سیاسی جمهوریخواه طرح زیر را برای تشکیل انجمن ها، کمیته ها و تشکل های دموکراتیک جمهوریخواهی در شهرهای مختلف کشورهای جهان پیشنهاد می کنم:
هدف از طرح: تشکل یابی کنشگران سیاسی جمهوریخواه طرفدار تشکیل و تقویت ثقل نیروهای جمهوریخواه سکولار دموکرات حقوق بشری، برای سازماندهی گسترده مبارزه ایرانیان در شهرهای مختلف جهان، جهت ارتباط و پشتیبانی متشکل و همه جانبه از مبارزات مردم در داخل کشور.
اقدام: تشکیل انجمن های دموکراتیک و مستقل جمهوریخواهی از کنشگران سیاسی ایرانی در شهرهای مختلف جهان.
نوع سازماندهی: جنبشی، شبکه ای، افقی و شرکت فردی در آن است.
نوع شرکت: می تواند حضوری و مجازی، یا یکی از ایندو باشد.
نوع همکاری: هر انجمنی فعالیت مستقل خود را دارد اما در چارچوب توافقات حداقلی ممکنه، اقدامات مشترک و هماهنگ با دیگر انجمن ها در دیگر کشورها انجام می دهد. با قوام گیری این انجمن ها در خارج از کشور امکان کمک به تشکیل انجمن های شهری و محلی در داخل کشور نیز می تواند با توجه به وضعیت نیروها در داخل کشور انجام گیرد. نیروهای داخل و خارج می توانند امکان همکاری های مشترک را با هم به اشکال ممکنه تدارک ببینند. در واقع انجمن های داخل و خارج از کشور مکمل یکدیگر هستند.
عناصر تشکیل دهنده انجمن ها در خارج از کشور: زنان، جوانان، دانشجویان، کارگران، معلمان، اتنیک ها، بازنشستگان، محیط زیستی ها و اقلیت های جنسی و جنسیتی ایرانی ساکن خارج از کشور
نقش انجمن های دموکراتیک جمهوریخواه در خارج:
یک- سازماندهی گسترده مبارزه ایرانیان در خارج از کشور؛
دو- برای همگرایی و ارتباط میان این انجمنهای مستقل می بایست از امکانات امروزی استفاده کرد؛
سه- تشکل یابی سراسری این نیروی گسترده میتواند پشتوانه ای جدی برای مبارزات داخل کشور باشد.
چهار- گفتمان سازی و زمینه سازی برای تشکیل انجمنهای جمهوریخواهی در داخل و در شهرهای مختلف ایران.
پنج- ایجاد ارتباط و بازسازی اعتماد بین داخل و خارج برای همکاری ها در شرایط ضروری.
شش- بسیج افكار عمومی بین المللی علیه رژیم جمهوری اسلامی. این مهم با استفاده از تمام امكاناتی انجام می گیرد كه در خارج از كشور مانند اینترنت، نشریه، مصاحبه، ارتباطات با سازمان ها خارجی، رسانه ها، سندیکاها، سازمان های صلح طلب و ضد جنگ، اعضای پارلمان ها، احزاب و سازمان های دمکراتیک و مترقی، افکار عمومی جهان، تظاهرات و غيره در اختيار داريم.
چگونگی تشکیل انجمن های دموکراتیک جمهوریخواه و ساختار آن:
۱- هر انجمن یا کمیته جمهوریخواهی تابع شرایط، تنوعات، امکانات، تجربیات و ویژگی های جامعه ایرانیان در هر شهری در کشورهای جهان می تواند با بکارگیری ابتکارات مختلف تشکیل شود.
۲- عضویت هر جمهوریخواه ایرانی خواهان گذار از جمهوری اسلامی در آن آزاد است.
۳- علاقمندان به صورت حضوری در جلسات عمومی می توانند داوطلبانه به عضویت آن در آیند و در تصمیم گیری ها و مصوبات بر حسب توان و امکانات خود مشارکت مستقیم داشته باشند.
۴- تهیه متنی مشترک و توافق شده در چارچوب جمهوریخواهی و ارزش های بنیادی آن، مبنای فعالیت نیروهای تشکیل دهنده انجمن کنشگران سیاسی جمهوریخواه می شود.
۵- مسئولین این انجمن ها بصورت دوره ای و موقت انتخاب می شوند و فعالیت های انجمن را پیش می برند.
۶- پس از تشکیل انجمن و ایجاد سطحی از ثبات و فعالیت، تلاش برای ارتباط با انجمن های مشابه در دیگر شهرها و کشورها برای ایجاد هماهنگی در حین استقلال کاری و عملی هر انجمن، انجام می شود.
۷- هماهنگی با انجمن های مشابه در راستای ایجاد یک ارگان هماهنگی در خارج از کشور برای دفاع از مبارزات داخل و ایجاد ارتباط منظم و هماهنگ با هم می باشد.
۸- هر انجمنی می تواند به انجمن های مشابه دیگر تجربیات خود را انتقال دهد.
۹- هر انجمنی می تواند با صحبت با دوستان جمهوریخواه در این یا آن شهر به تشکیل نهادهای جمهوری خواهی کمک کند.
۱۰- ایده انجمن محوری برای متشکل کردن کنشگران سیاسی در هر شهری می بایست هر چه بیشتر طرح، حمایت و تقویت شود.
۱۱- هماهنگی با بلوک های مختلف جمهوریخواهی از اهمیت برخوردار است و مناسب است انجمن های جمهوریخواه با گفتگو و توافق با گروه های مختلف جمهوریخواه میان خود هماهنگی های لازم برای تشکیل ثقل جمهوریخواهی را فراهم کنند.
۱۲- هر گونه تبعیض میان اعضا ممنوع می باشد و همه در برابر قوانین توافق شده از حقوق برابر برخوردارند.
پنج- تشکل های متنوع مدنی، اجتماعی و تخصصی ایرانیان که غالبا فعالین آن جمهوریخواهند
تشکل های دموکراتیک موردی، کارشناسی، حقوقی، کمک رسانی، خیریه و ... بر حسب علاقه در میان ایرانیان در این شهر یا آن شهر جهان تاسیس شده اند و فعالیت می کنند. بسیاری از اهداف این تشکل ها، انسانی، آموزشی، آگاهی رسانی و مشخصا کمک رسانی می باشند. بخش هایی هم تخصصی و کارشناسی هستند. اکثر فعالین و اعضای این تشکل ها، اومانیست با گرایشات جمهوری خواهی و چپ می باشند. تشکل های دمکراتیک و متنوع ایرانیان از تنوعات وسیع و گسترده برخوردار می باشند و مناسب است همواره هویت مدنی، پرنسیپ ها و اهداف انسانی و دموکراتیک خود را حفظ کنند. معمولا و منطقا تشکل دمکراتیک به دنبال طرح آن خواسته هایی می رود که برای آن ها از آغاز تشکیل شده است. مبنای فعالیت در یک تشکل دمکراتیک توافقات مشترک با رهبری جمعی و مسئولیت فردی و با تکیه اکید بر رعایت پرنسیپ های دمکراتیک مدنی و احترام به دیگری می باشد. به عنوان مثال تشکل هایی که با هدف دفاع از حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان، کودکان کار، محیط زیست و ... تاسیس شده اند، همین پرنسیپ ها و اهداف را در عرصه عمل و عمومی پیش می برند.
تشکل دمکراتیک، محل شرکت و ارتباط داوطلبانه ایرانیان دارای گرایشات انساندوستانه در چارچوب یکسری اشتراکات توافق شده که پرنسیپ های دمکراتیک مبنای فعالیت ها حول و حوش آن است، می باشد. طبیعی است که در این کادر فعالیت، هر فرد باید از موقعیت شرکت و صحبت کردن در یک چارچوب برابر با دیگران برخوردار باشد و اینکه تصمیمات تنها بر اساس توافقات صورت گرفته انجام گیرد. ما حتما می دانیم که برخورداری از حقوق برابر هنگامی در یک تشکل دمکراتیک قابل حصول است که شرایط دیگر نیز وجود داشته باشد. مثلاً تمام کسانی که در این فعالیت ها شرکت مستقیم دارند باید از حق شرکت در جلسات، گفتگوها، تصمیمات و انتخابات برخوردار باشند یا اینکه همه ایرانیانی که در این تشکل ها تصمیم به همراهی و مشارکت در امر سازماندهی دارند باید از حق رای برابر برخوردار باشند و هیچگونه تبعیضی میان اعضای تشکل وجود نداشته باشد.
در بخش هایی از این فعالیت تشکل های دموکراتیک ما شاهد این بودیم و هستیم که این تشکل ها در یک عرصه مشخص، کنشگری دارند و حتی بطور موردی با هم همکاری می کنند و در حین حال هر تشکل بطور مستقل فعالیت خودش را در کشور یا شهر محل زندگیش پیش می برد. در این تشکل ها مبنا توافق برای همکاری در مواردی مشخص است. چنین رویکردی بارها توسط ۲۴ تشکل زنان در دوره های مختلف انجام شده است و تجربه مثبتی از فعالیت مشترک موردی با وجود تنوعات مختلف در میان این تشکل های زنان انجام گرفته است. چنین تجربیاتی را می بایست مورد مطالعه و بررسی قرار داد و تجربیات مشابه ای را با طیف های متنوع دیگر تشکل های دموکراتیک انجام داد و از این فعالیت ها جمع بندی برای ادامه کار داشت. تشکل های حقوق بشری نیز چنین همگرایی های موردی را در خصوص این یا آن موضوع نقض حقوق انسانی و تبعیضات موجود در ایران انجام داده و می دهند.
مناسب است میان تشکل های دموکراتیک همسو از هر طیفی یکسری هماهنگی ها ایجاد شود و اقدامات مشترک موردی و ممکنه شناسایی شوند و بر اساس این شناسایی ها دست به اقدام مشترک حداقلی زد. ما برای همکاری و همفکری و فعالیت های ممکنه حداقلی می بایست روی موفقیت های کوچک تکیه کنیم و دائم این موفقیت ها و همکاری ها را بر حسب ظرفیت های موجود گسترش دهیم. ایجاد همکاری و هماهنگی میان تشکل های دموکراتیک هم سو امکان تاثیرگزاری و گسترش فعالیت را در میان ایرانیان افزایش می دهد. و ذهنیت ها و روحیات را برای همکاری با تنوعات دیگر جمهوریخواه در حد توان و ظرفیتی که موجود است هموار می کند. ما در این جهت می بایست دست به اقدام برای هماهنگی میان فعالیت تشکل های دموکراتیک در عرصه های مختلف بزنیم.
شش- شبکه های جمهوریخواه؛
ما در جامعه ایرانیان در داخل و خارج از کشور با کنشگران جمهوریخواه سکولار دموکراتی مواجه ایم که به صورت آزادانه و علنی به دنبال تشکیل شبکه های یک یا چند موضوعی برای رسیدن به اهداف مشترک برای همکاری هستند. البته تشکیل این شبکه ها در داخل کشور با موانع بسیار و مشخصا با سانسور و سرکوب شدید مواجه است. اما با وجود این، شبکه ها به اشکال گوناگون تشکیل می شوند و فعالیت های جمعی انجام می شوند. در خارج از کشور نیز این شبکه ها از علاقمندان و همفکران تشکیل شده و می شوند و به طُرق گوناگون فعالیت های آموزشی، فکری و سیاسی پیش برده می شوند. در همراهی با جنبش زن، زندگی، آزادی، شبکه های بسیاری از جمهوریخواهان با عناوین مختلف در حال فعالیت اند. ما جمهوریخواهان چگونه می توانیم در تشکیل، توان بخشی، ماندگاری و همگرایی این شبکه های گسترده و جدا از هم، موثر عمل کنیم؟ طرح پیشنهادی زیر به این موضوع مهم می پردازد:
*تعریف شبکه:
شبکه محل جمع شدن و مشارکت کنشگران سیاسی و مدنی برای ارتباط با هم جهت آشنایی، گفتگو، اطلاع رسانی، تبادل نظر، نیرومند ساختن روحیه همکاری، مدارا و توافق، یافتن مکانیزم های لازم برای ایجاد و تقویت اشتراکاتی مانند قوانین، سیاست ها، اهداف مشترک، چشم اندازها، تقویت دموکراتیزم درونی و تساهل میان نیروهای تشکیل دهنده شبکه، و حتی در ساختار شورای هماهنگی احتمالی از این نیروها می باشد
*چرا شبکه تشکیل می شود؟
شبکه برای این تشکیل می شود تا کنشگران عرصه های مختلف زندگی در حین استقلال فکری در وجوهی مشترک و توافق شده بتوانند با دیگر همفکران و ذینفعان، همکاری هایی کوتاه مدت یا بلند مدت برای رسیدن به اهداف مشخص داشته باشند. در این شبکه ها فضا برای اشتراک گذاری تجربیات، اخبار، دانش، تحلیل، نظر، طرح های مشخص و متنوع میان ذینفعان بوجود می آید. این شبکه ها کنشگری فردی را به کنشگری جمعی تبدیل می کنند. این شبکه ها در عرصه های مختلف برای این تشکیل می شوند که با همفکران خود در جامعه ایرانیان ارتباط برقرار کنند و موجب تقویت روحیه همکاری و توافق برای رسیدن به اهداف مشترک شوند.
*شبکه ها و تغییرات در آن؟
شبکه ها حاصل جمع بخشی از کنشگران، ذینفعان و همفکرانی است که برای رسیدن به یک هدف یا اهداف مشترک با هم فعالیت می کنند. برای انجام اینکار سطحی از توافق و سازماندهی را برای پیشبرد اهداف مشترک تهیه و تصویب می کنند. این شبکه ها با یافتن شبکه های مشابه، ساختارهایی را برای همفکری و همکاری و حتی متحد شدن بر اساس اشتراکات حداقلی ممکنه فراهم می کنند. این شبکه ها به صورت عمودی تشکیل نمی شوند. اغلب این شبکه ها بصورت افقی و از پایین تشکیل و مسئولینش هم بصورت دموکراتیک، دوره ای و موقت انتخاب می شوند. طرح های اجرایی توافق شده در این شبکه ها برای همیشه تصویب نمی شوند و با عوض شدن شرایط و یا با درخواست اعضا طبق قوانین دموکراتیک موجود، مسئولین و قوانین شبکه ها می توانند به راحتی با رای گیری تغییر کنند.
*قبل از تشکیل شبکه:
پیش از تشکیل شبکه نیاز به شناسایی نیروهای همسو ضرورت دارد. پس از انجام آن مناسب است به گفتگوهای اولیه و ضرورت همکاری میان کنشگران در چارچوب اشتراکات پرداخته شود. توافق روی تشکیل شبکه مشترک جمهوریخواهان سکولار دموکرات حقوق بشری و فعالیت در آن با وجود تنوع و با حفظ استقلال شبکه ای، می تواند انجام گیرد. در ادامه چگونگی رابطه و همکاری در شبکه توسط اعضا تعیین و تصویب می شود. برای انجام این کار تدارکات لازم انجام می گیرد. قبل از تشکیل شبکه مناسب است قوانین گروه را برای سازماندهی درونی فعالیت ها، بحث ها، تصمیم گیری ها و اختلافات آماده و پس از گفتگو، رویشان توافق صورت گیرد. در توافقات، مبنا فعالیت مشترک با اتکا به مصوبات است.
*چه نوع شبکه ای؟
ما به دنبال تشکیل شبکه های هماهنگی از همفکران و ذینفعان بر اساس اهداف و نیازهای مشترک هستیم که در آن کنشگران فعال سیاسی بتوانند با هدف ایجاد و تقویت قطب نیروهای جمهوری خواه سکولار دموکرات فعالیت مشترک کنند. در ضمن شبکه های مستقل دیگری از کنشگران اجتماعی، صنفی، کارشناسی، تخصصی، مدنی، محیط زیستی، حقوق بشری، اتنیکی، جنسی و جنسیتی و دیگر اقلیت ها و ... وجود دارند که در حوزه های مورد علاقه خود فعالیت موثر و بیرونی دارند. این کنشگران نیز خود را به لحاظ هویتی به طیف نیروهای جمهوریخواهی سکولار دموکرات متعلق می دانند و در کنار تشکل ها و شبکه های جمهوریخواهی سکولار و دموکرات فعالیت های موردی خود را پیش می برند. ما در شبکه ها در حین احترام به نوع فعالیت این کنشگران آمادگی داریم به هر شکلی و در هر سطحی که توافقات امکان همفکری و همراهی بدهد با این نیروها همکاری بر سر حداقل های مشترک ممکنه داشته باشیم. تلاش ما ایجاد ساختارهای سیاسی و شبکه ای پایدار مجازی و حضوری از جریانات متنوع طرفدار تشکیل ثقل جمهوریخواهی است. در این میان هر نیرویی از مولفه های جمهوریخواهی که در ایجاد و تقویت ثقل جمهوریخواهی گام بردارد می بایست مورد حمایت واقع شود.
*هدف از تشکیل شبکه:
هدف از تشکیل شبکه ایجاد و تقویت روحیه همکاری بر اساس اشتراکات است. هر چقدر شبکه ها اشتراکات پایه ای و حداقلی خود را برای فعالیت هدفمند و به هم نزدیکتر و متحدتر کنند امکان گسترش نفوذ، قدرت، ارتباط با مردم و تاثیرگذاری و تقویت ارزش های جمهوریخواهی، سکولاریسم و دموکراسی را افزایش می دهند. ابن نوع شبکه ها با وجود تنوعات میان خود ایده های دموکراتیک، مدرن و امروزی نسل جوان کشور را تقویت می کنند و جامعه در برابر نیروهای غیردموکرات و مشکلات بزرگ و کوچک دیگر، پر قدرت تر و آگاه تر می شود. بدین ترتیب جامعه را نه فقط بر اساس نفی بلکه به صورت اثباتی برای انجام تغییرات اجتماعی-سیاسی در یک جمهوری سکولار دموکرات ضد تبعیض و برابریخواهانه پس از جمهوری اسلامی آماده می کند.
*فراهم سازی امکانات حداکثری برای مشارکت اعضا در فعالیت های شبکه
اگر فعالیت گروهی همراه با مشارکت همگانی چه در عرصه نظری و چه در عرصه عملی در شبکه فراهم شود و اعضا به همکاری در زیر گروه های کوچکتر که به هدف مشترک یاری می رساند، مبادرت کنند ادامه فعالیت موثر در مجموعه تشکیل دهنده گروه تضمین می شود. این رویکرد موجب درگیر شدن اعضا و مشارکت آنها در گروه می شود. با بکارگیری این روش ها، فرد خود را در گروه مفید و موثر می بیند و متوجه می شود که نه تنها از حق نظر و مسئولیت گرفتن برخوردار است بلکه با مسئولیت گرفتن نیز می تواند نظرات تصویب شده را نیز به همراه دیگران در گروه های کوچکتر عملی کند. در این وضعیت تلاش ها می بایست به ایجاد مشارکت حداکثری به اشکال گوناگون برای رسیدن به توافقات حداقلی و با توجه به علاقمندی و توانایی عضو در شبکه انجام گیرد تا اعضا از این طریق درگیر مشارکت مستقیم در فعالیت گروه شبکه ای شوند.
این نوع فعالیت ها به علت این که اعضا دارای مجموعه ای از ایده ها و سلایق متفاوت هستند احتمالا موجب مشکلات و تعارضاتی می شود که باید مورد توجه گروه قرار گیرد. در عمل و در ادامه با شناخت از تک تک اعضای گروه، توانایی ها و ضعفهایی که هر کدام می توانند در هنگام فعالیت ها در زیر گروه ها از خود بروز دهند می شود از آسیب های احتمالی جلوگیری کرد. نیاز به مشارکت، همکاری و تعامل با اعضا، سنگ بنای ایجاد گروه کارآمد و پربازده است.
در ضمن اهداف گروه در شبکه باید شفاف باشند. شفافیت گروه زمانی تقویت می شود که انتظارات روشنی برای کار، مشارکت، مسئولیت پذیری، اهداف و نتایج گروه وجود داشته باشد. در درون گروه باید فضای اعتماد و امنیت وجود داشته باشد که در آن محیط اعضا به خوبی بتوانند در برقراری ارتباط با هم، دفاع از مواضع خود، مسئولیت گرفتن، و انجام فعالیتهای جمعی و زمانبر اقدام کنند. خلاقیت ها و نوآوری ها عوامل مؤثر در موفقیت کار گروهی محسوب می شوند. اعضای گروه باید بدانند که قدرت یک جمع در این است که هر یک از اعضا بتواند تلاش خود را برای حل یک مشکل، رسیدن به یک هدف یا بهبود یک روند انجام دهد. یک گروه باید به طور مداوم عملکرد خود را مورد بررسی قرار دهد و روندها و تعاملات اعضای تیم را بهبود دهد بهتر است هر چند وقت یک بار جلساتی با حضور اعضای گروه برگزار شود و خیلی روشن و شفاف هنجارهای گروه و دلایلی که مانع از پیشرفت آن می شود را به صورت جز به جز مورد بررسی قرار دهد.
احساس تعهد و اعتماد، رهبری مشارکتی و توانمندسازی اعضا در یک گروه شبکه ای یکی از مهمترین عوامل مؤثر در موفقیت و پیشرفت گروهی محسوب می شود. روشن است که اعضای یک گروه در مجموعهای از وظایف مرتبط که برای دستیابی به یک هدف لازم است همکاری میکنند. هر عضو گروه باید در کار گروهی مشارکت کند و هدف کلی گروه موفقیت آن و رسیدن به اهداف تعیین شده است. کار گروهی شامل مسئولیت مشترک و همکاری در جهت رسیدن به نتیجه مشترک است.
*تقویت ارزش های جمهوری و دموکراسی در شبکه ها:
کنشگران عرصه های مختلف اجتماعی مناسب است سطحی از انعطاف، تساهل، آگاهی و باز بودن را در فعالیت ها ایجاد کنند تا از این طریق ایده ها و ارزش های جمهوریخواهی مانند؛ آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، حقوق بشر و دوره ای و موقت بودن مسئولیت ها و پست ها در جامعه با تشکیل شبکههای مشترک همفکران و دینفعان، توانمند شود. حضور و مشارکت فعال این شبکه ها در جامعه ایرانیان برای توانمند ساختن جنبش زن، زندگی، آزادی بسیار دارای اهمیت است. هر چقدر این نیروها بتوانند با تنوعات دیگر جمهوریخواه همفکری و همکاری کنند نقش، توانایی و قدرت خود را برای ایجاد تغییرات دموکراتیک در جامعه افزایش می دهند. با افزایش قدرت، نفوذ و توانایی ها، ظرفیت های ما جمهوریخواهان برای یاری رسانی به داخل کشور در برابر فشارهای سرکوبگرانه استبداد مذهبی حاکم گسترش می یابد. بدین ترتیب شبکه های ما به اشکال گوناگون در جامعه ایرانیان گسترش می یابند و برای تشدید مبارزه و مقاومت علیه هر گونه استبدادی تقویت می شوند.
*رهبری در این شبکه:
مدیریت در شبکه ها به صورت افقی، انتخابی، دوره ای، موقت و داوطلبانه است. و کارکرد شبکه به شکل مشارکتی، جمعی و با اعتماد به مسئولین و اعضای شبکه انجام می گیرد. هر عضو یا مدیری از حق برابر در شبکه برخوردار است و تبعیض و نابرابری در شبکه وجود ندارد. هر کنشگری که در یکی از مولفه های جمهوریخواهان سکولار دموکرات حضور دارد می تواند عضو شبکه شود و برای مدیریت شبکه کاندیدا شود. انتخاب مدیران شبکه برای مسئولیت ها کاملا از میان داوطلبان انجام می گیرد. هر کنشگری که خود را در چارچوب توافقات حداقلی موجود در شبکه تعریف کند می تواند کاندیدای مسئولیت شود. مدیران شبکه به دنبال اعتمادسازی، افزایش کارایی و پاسخگویی به اعضا در پیشبرد فعالیت های مشترک و مصوبات می باشند.
*کمک به شناسایی گروه های پراکنده مربوط به مولفه های متنوع جمهوریخواه
در قدم اول هر گروه مجازی جمهوریخواه سکولار دموکرات فعال در شبکه های اجتماعی شناسایی شود و پس از آن با آنها ارتباط گرفته شود و اسناد و مواضع طرفین برای تبادل نظر در اختیار یکدیگر قرار گیرد. پس از گفتگوها در صورت امکان روند همگرایی با توافق طرفین فراهم شود. این گروه ها با اتحاد میان خود شبکه های بزرگتر و وسیع تر را تشکیل می دهند. در عمل امکان دارد برخی گروه های مربوطه طرفدار همکاری باشند اما طرفدار متحد شدن نباشند. در این وضعیت به خواست آنها باید احترام گذاشت و شکل دیگری از هماهنگی و همگرایی در فعالیت ها را سازماندهی کرد. در واقع هر گونه همکاری و فعالیت مشترک با دیگر جمهوریخواهان را می بایست تدارک دید و نسبت به تنوع همکاری ها در هر سطحی آمادگی داشت تا بلکه روحیه با هم کار کردن در میان جمهوریخواهان برای ایجاد و تقویت قطب جمهوریخواهی تقویت شود. در این ارتباط تشکیل یک نهاد هماهنگی یا هر نوع دیگری از همکاری در فعالیت های مشترک شبکه ها می بایست در نظر گرفته شود. تنوع و تفاوت نظر برای همکاری ها آنقدر گوناگون است که نمی شود از همین الان برای همه برنامه ریزی کرد. هدف یافتن نوعی از همکاری ها و هماهنگی های ممکنه میان همه این گروه های مستقل شبکه ای است.
*چگونگی سازماندهی گروه های همسو جمهوریخواه در شورای هماهنگی یک شبکه:
در شورای هماهنگی شبکه، نمایندگان گروه های مختلف عضو و همکار شبکه حضور دارند. در این وضعیت فرد نمی تواند به عضویت شورای هماهنگی در آید. حضور منظم، مستمر و فعال نمایندگان آنها در جلسات و فعالیت های شورای هماهنگی ضروری است. هر گروه عضو و همسوی شبکه که در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی فعالیت می کند و دارای حداقل ده عضو رسمی باشد می تواند تقاضای عضویت در گروه شورای هماهنگی شبکه جمهوریخواهان سکولار دموکرات کند و پس از توافق حاصل شده نماینده ای را طبق قوانین موجود معرفی نماید. عضویت در شبکه جمهوریخواهان سکولار دموکرات با قبول التزام عملی به قوانین و مصوبات و اعتقاد به تشکیل و تقویت ثقل جمهوریخواهان سکولار دموکرات است. در ضمن به عضویت در آمدن در گروه شورای هماهنگی به معنی کنار گذاشتن فعالیت مستقل از گروه های عضو و همسو نیست. هر گروهی آزاد است در چارچوب مواضع خود به فعالیت مستقل از شورای هماهنگی شبکه ادامه دهد.
*سازماندهی جلسات شورای هماهنگی شبکه
پریود برگزاری نشست سالانه شورای هماهنگی توسط اعضای شورا تعیین می شود. این شورا هر سه ماه یکبار می بایست گزارشی از عملکرد خود تهیه و در اختیار اعضای شبکه و گروه های عضو و همسو گذاشته شود. هدف شورا ایجاد هماهنگی، انسجام و وحدت رویه در کلیه فعالیت ها در چارچوب مصوبات شبکه است. شورا حق موضعگیری، سازماندهی فعالیت ها و ارتباط ها را دارد.
*ضرورت حفظ تجربیات در شبکه:
هر شبکه ای مناسب است جمع بندی های خود را از فعالیت ها، پیشنهادها، بحث ها، اقدامات مشترک و ... را در یک مجموعه در جایی آرشیو کند. دسترسی دیگر شبکه ها به این تجربیات می تواند در تشکیل شبکه های جدید موثر و مفید واقع شود. علاوه بر این امکان دسترسی کنشگران و فعالین عرصه های مختلف سیاسی، تاریخی، اجتماعی و ... به منابع فعالیت شبکه های اجتماعی فراهم می شود. مناسب است اسناد فعالیت تمام شبکه هایی که سالها برایشان وقت، انرژی، و نیرو گذاشته شده است در جایی آرشیو شود تا این گنجینه های تجربی، اطلاعاتی و تاریخی در اختیار نسل های امروز و فردا جامعه قرار گیرد و بدین طریق آنها از این تجربیات محروم نشوند.
هفت- رسانه های جمهوریخواه
امروز عرصه فعالیت در زمینه خبررسانی و اطلاعرسانی از حساسیت ویژهای برخوردار است
نقش رسانه در دنیای كنونی از یك روند ساده اطلاع رسانی معمولی فراتر و تا مرز تاثیر گذاری در عرصه داخلی و مدیريت افكار عمومی گسترش پیدا كرده است. از بین رسانه ها رادیو تلویزیون و مطبوعات از توان بیشتر برای تنویر افكار عمومی، بالا بردن سطح آگاهی افراد و تنظیم و تصحیح رفتارها و روابط موجود بین افراد جامعه برخوردار هستند.
رسانه های جمعی در عصر ما می توانند نقش سازنده داشته باشند. آنها می توانند از طریق تحکیم و تعمیق پیوندهای ملی، فرهنگی و تاریخی به تقویت توسعه و همبستگی های اجتماعی بپردازند. در جهان امروز، رسانه های جمعی با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله افکار و عقاید عمومی، در راه پیشرفت فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی برعهده گرفته اند.
رسانه های نوین در عصر مدرن از ده ها سال قبل نقش مهمی را در جوامع ایفا کردهاند و مسئولیت آگاهی رسانی و انتقال محتوا را بر عهده داشتهاند. به بیان دیگر رسانه های مختلفی مثل تلویزیون، رادیو و مطبوعات، هر کدام به صورت جداگانه حامل یکی از انواع محتواهای صوتی، تصویری و متنی بودهاند. با رشد تکنولوژی و پیشرفتهای حاصل شده، شاهد این هستیم که در طی سال های اخیر این رسانهها رو به همگرایی نهادهاند. چرا که دیجیتالی شدن موجب در هم شکستن مرز میان این سرویس های رسانه ای شده است. در عصر دیجیتال، امکان تولید، انتقال و ذخیره انواع محتواهای صوتی، متنی و تصویری به صورت داده، در قالب یک ساختار یکسان فراهم شده و با طیف گسترده ای از فناوریها مانند رایانه، موبایل و تلویزیون قابل دستیابی اند.
جمهوریخواهان به علت داشتن رقیبی قدر سالهاست آماج تاثيرات رسانه ای قرار دارند. بنابراین نیاز به رسانه های پر قدرت برای ایجاد یک ارتباط سازمان یافته میان بخش های متنوع جمهوریخواه و تقویت گفتمان جمهوریخواهی بسیار ضروری می باشد. استفاده از ظرفیت رسانه ها برای انعکاس مسائل مربوط به جامعه دارای اهمیت است. با ایجاد هماهنگی و همکاری های بیشتر رسانه های موجود برای گفتمان سازی می توان خانواده ای قدرتمند از رسانه ها با گرایش جمهوریخواهی در جامعه ایجاد کرد. رسانه های دیجیتال جدید از ویژگی های گفت و شنودی، تعاملی، ارتباطی، و جهانی برخوردارند و ما جمهوریخواهان هر چه بیشتر می بایست مشترکا با گفتگو میان طیف های مختلف نزدیک به خود به دنبال راه حل هایی باشیم که بتوانیم نظرات، صدایمان و محتوای فکری مان را هر چه بیشتر و گسترده تر به مخاطبان انتقال دهیم.
رسانه های جمعی نقش بسیار ارزنده در اطلاع رسانی شفاف و دقیق دارند و رابط و واسط خوبی بین نهادهای سیاسی و مردم هستند. در این ارتباط باید به رسانه اجازه داد تا بتواند تبدیل به یک رسانه جدید متکی به خود شود. جمهوریخواهان نیاز به رسانه ای مستقل که ارزش های جمهوریخواهی را به جامعه معرفی و تبلیغ کند، دارند تا بلکه برنامه های اثباتی جمهوریخواهان از همین امروز برای یک ایران توسعه یافته و پایدار، حقوق بشری و ضد تبعیض مشخص و معرفی شوند. ما در شرایط امروز بیش از هر زمانی نیاز به همفکری، همکاری، همدلی، انسجام و هماهنگی میان فعالیت های خود در هر عرصه ای داریم، همه رسانه های جمهوریخواه باید هوشیاری خود را حفظ کنند و از دامن زدن به مسایل اختلاف انگیز در میان خود پرهیز کنند.
در ضمن به نفع جنبش دموکراتیک مردم ایران خواهد بود که جریانات متنوع جمهوریخواه در عرصه رسانه ای بتوانند با توجه به نیرو، امکانات و ظرفیت های موجود، فعالیت های رسانه ای خود را هر چه بهتر و گسترده تر سازماندهی و پیش ببرند. رسانه های متعلق به جریانات جمهوریخواهی و چپ متعددند اما پراکنده اند. بخشی از این رسانه ها به صورت حزبی، نیمه حزبی، مستقل و آزاد هستند. شناسایی این رسانه ها برای همکاری با هم دارای اهمیت زیاد است. علاوه بر این مجموعه، ما با سایت های مستقل و آزاد دیگری مواجه هستیم که می توانند نظرات، تحلیل ها و فعالیت های جمهوریخواهان را انتشار دهند. از همه این امکانات برای تقویت رسانه های جمهوریخواهی و جمهوریخواهان می بایست نهایت استفاده را کرد. بلوک های متنوع جمهوریخواهی مناسب است رسانه هایی که دارای گرایش جمهوریخواهی هستند را پس از شناسایی، دسته بندی کنند.
به صورت موردی مناسب است برخی هماهنگی ها را برای همکاری های ممکنه و مشترک از طریق گفتگو و توافق شروع کنند. هر نوع همکاری تصویری، صوتی و نوشتاری در سایت ها و نیز در شبکه های اجتماعی می تواند صدای ما را در میان جامعه ایرانیان تقویت کند. در همکاری ها، هدف برجسته کردن تفاوت ها و اختلافات نیست بلکه بیشتر یافتن نکات مشترک قابل همکاری در عرصه رسانه ای و بیرونی است. برآمدهای مشترک رسانه ای بشکل های مختلف می تواند قدرت چنین رسانه هایی را در جامعه توانمتد تر کند. امروز وقت جمع شدن، حمایت کردن هر چه بیشتر از مبارزات مردم، زنان و جوانان و ... برای گذار از جمهوری اسلامی ایران است و برای این رویکرد نیاز به معرفی پروژه اثباتی، دموکراتیک، سکولار و ضد تبعیض و برابرخواهانه است. بازتاب گفتمان جمهوریخواهی و دفاع از ارزش های دموکراتیک و تحول خواهانه در جامعه بسیار دارای اهمیت است. اگر این تلاش های مشترک با پروژه های فکر شده و مشترک انجام شود قدرت تاثیرگذاری سازمان یافته نیروهای جمهوریخواه در جامعه بیشتر افزایش می یابد. نیروهای متنوع جمهوریخواه علاوه بر رسانه ها، ارگان های تبلیغاتی، شبکه ها، انجمن ها و ...، می بایست ارگانهای مشترکی در عرصه رسانه ای ایجاد کنند. ما در حال حاضر می توانیم در چند عرصه زیر با هم همفکری و همکاری کنیم:
۱. سایت: ایجاد چنین رسانه ای وظیفه اش انتشار تولیدات همه تنوعات جمهوریخواهی است. در آن مواضع، تحلیل ها، نظرات و گفتمان های جمهوریخواهی به اشکال گوناگون طرح و تبلیغ می شود. این رسانه ارگان یک حزب یا یک فرد نمی باشد بلکه یک رسانه آزاد و مستقل می باشد که برای بازتاب فعالیت های همه نیروهای جمهوریخواه در جامعه تلاش می کند.
۲. رسانه تصویری و صوتی: آشنایی با جریانات هفت گانه جمهوریخواه و تولیدات تصویری و صوتی آنها در برنامه ۲۴ ساعته موجب تقویت گفتمان های جمهوریخواهی می شود. و فعالیت های آنها را با نظم و هماهنگی بیشتری همراه می کند. حرکت برای تدارک فعالیت رسانه ۲۴ ساعته تصویری و صوتی می بایست آغاز شود. این رسانه تولیدات فکری و سیاسی جمهوریخواهان را انتشار می دهد و خود این رسانه نیز باید تلاش کند که به صورت مستقل یکسری برنامه ها را تولید کند. نیاز به چنین رسانه ای دارای اهمیت است و می بایست دست به اقدام زد.
۳. انتشار یک نشریه سیاسی و تحلیلی موضوعی در چارچوب جمهوریخواهی: جریانات جمهوریخواه سکولار دموکرات نیاز به یک نشریه تحلیلی و نظری دارند که در آن چهره های مختلف سیاسی، اجتماعی و مدنی جمهوریخواه بتوانند به موضوعات مختلف جامعه ایران بپردازند و در باره بخش های های مختلف جامعه نظرات کارشناسی و تخصصی ارائه دهند. این نشریه می تواند به صورت موضوعی یا شکلی دیگر، هر دو ماه یکبار یا به صورت فصلنامه منتشر شود. چنین نشریه ای می تواند موجب سازماندهی و حرکت بخش های روشنفکری و کارشناسی طیف های مختلف جمهوریخواه شود و بدین ترتیب ارزش های جمهوریخواهی در این نشریه مورد مداقعه قرار گیرند و بدین طریق جمهوریخواهان پروژه های اثباتی خود را در عرصه عمومی انتشار می دهند.
۴. فعالیت در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام، توئیتر، یوتیوب و تلگرام: شبکه های اجتماعی در سازماندهی، اطلاع رسانی و ایجاد گفتمان بسیار توانمند هستند. جریانات متنوع جمهوریخواه نیز می بایست در این شبکه ها حضور فعال داشته باشند. بسیاری از کنشگران منفرد، احزاب و تشکل های دموکراتیک و رسانه های آنها، دارای فالورها و دوستان زیادی در این شبکه های اجتماعی هستند. برای تاثیرگذاری مناسب است همه این نیروها در چند شبکه اجتماعی مشترک به هم بپیوندند و مواضع و گفتمان جمهوریخواهی را در جامعه تبلیغ کنند. در حال حاضر این چهار شبکه به ترتیب شاید مهمترین شبکه های اجتماعی باشند که می توانند رابطه ما را با داخل و خارج از کشور گسترش دهند. همه این بخش های رسانه ای پس از تشکیل شدن به همه جمهوریخواهان سکولار دموکرات تعقل دارند و تولیدات فکری، نظری و سیاسی آنها در آنجا منتشر خواهند شد. بنابراین فعالیت در عرصه مشترک رسانه ای می بایست از جایی آغاز شود و در ادامه با دریافت پیشنهادات و ابتکارات مختلف توان رسانه های مشترک جمهوریخواهی را با کمک هم می توان گسترش داد.
سخن پایانی در این مقاله
در سال های گذشته ما بارها مشاهده کرده ایم که تنها ایجاد، حفظ و گسترش حس اتحاد در مبارزه، کافی نمی باشد، و باید در جستجوی مسائلی بود که بتوان به شکلی انرژی اجتماعی و اعتراضی ذخیره شده در میان ایرانیان را در داخل و خارج از کشور آزاد کرد. جنبش زن، زندگی، آزادی و اعتراضات قبل از آن چنین فضایی را در میان ایرانیان ایجاد و تقویت کرد. در واقع ما با نوعی از احساس امنیت و اطمینان در میان خود و مردم مواجه شدیم. و همین امر موجب حضور وسیع ایرانیان در اعتراضات عمومی در داخل و خارج از کشور شد. اگر به تجربه اعتراضات پانزده سال گذشته تا امروز نگاه کنیم می توانیم چنین روحیه ای را به خوبی ببینیم. در ماه های اول، اتحاد و همدلی بوجود آمده میان مردم بسیار بالا بود زیرا در حوادث ایران و نیز در آکسیون های اعتراضی که در سراسر جهان برای همبستگی با داخل کشور انجام می گرفت به عینه می دیدند که دیگرانی که سال ها از مسائل سیاسی و اجتماعی فاصله گرفته بودند نیز در اعتراضات شرکت می کنند. و این روش برخورد در واقع باعث تقویت نوعی احساس امنیت در میان ایرانیان برای حضور وسیع در اعتراضات شد.
روشن است که گذار از جمهوری اسلامی نیازمند سازمانیابی و به میدان آمدن اکثریت نیروهای آزادیخواه، دمکرات و ملی، کارگران، زحمتکشان، تهیدستان، کارمندان، پرستاران، معلمان، دانشجویان، زنان، جوانان، نوجوانان، طبقه متوسط جديد است. روش راهبردی برای گذار، بر بسیج وسیع منابع و پایگاه اجتماعی در میان بخش های مختلف مردم و در همکاری، ائتلاف و اتحاد با دیگر نیروهای دمکرات، ملی و مترقی سکولار جمهوریخواه جامعه استوار است.
راهکارهای جمهوریخواهان در این مبارزه تعیین اهداف کلان، ایجاد ساختار، تعیین نقشه راه، برنامه بخش ها و گروه های همسو، پیشبرد امرسازماندهی مشترک می باشد. تلاش برای همکاری جهت ایجاد شورای هماهنگی یا همگرایی میان بخش های مختلف مولفه های متنوع جمهوریخواهی در خارج و همکاری با داخل کشور با توجه به ویژگی های آن دارای اهمیت اساسی است. جمهوریخواهان در حال تلاش برای تشکیل ساختارهای دموکراتیک سیاسی مشترک، ضد تبعیض و شبکه ای پایدار مجازی و حضوری از جریانات تشکیل دهنده ثقل جمهوریخواهی، تهیه رئوس توافقات حداقلی مشترک ممکنه هستند. در ساختار شبکه ای همه به لحاظ حقوقی برابرند و عضوی یا گروهی در شبکه بر دیگری هژمونی ندارد. تلاش های جمهوریخواهان در جهت ایجاد ثقل جمهوریخواهی، برای همراهی بهتر و حمایت همه جانبه از مبارزات مردم ایران و مطالبات منطقی و دموکراتیک آنان می باشد.
گروه های هماهنگی بخش های مختلف جمهوریخواهان با گفتگو و توافق تشکیل خواهند شد. با روشن شدن حداقل های سیاسی و نظری، با روشن شدن ساختارهای سیاسی ممکنه برای همکاری و تشکیل شوراهای هماهنگی مختلف، در نهایت سمتگیری در جهت ایجاد یک شورای هماهنگی یا همگرایی مشترک از همه بخش های مختلف جمهوریخواه تشکیل خواهد شد تا از این طریق زمینه ایجاد ثقل یا قطب جمهوری خواهی با مجموعه نیروهایی موجود فراهم شود.
ایده ایجاد مرجع سیاسی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار برای گذار به جمهوری و دمکراسی در درون کشور می بایست به صورت همه جانبه طرح و تقویت شود. طرح و اقدام برای شکل گرفتن چنین مرجع سیاسی در داخل کشور می تواند به جنبش «زن، زندگی، آزادی» که یک جنبش ضد تبعیض و متکثر در مناطق مختلف ایران است یاری رساند. ما باید در جهت طرح، ایجاد و تقویت تشکیل مرجع سیاسی با داخل کشور همراهی و همفکری کنیم. نیروهای متحد جمهوریخواهان سکولار دموکرات ساکن در خارج از کشور مناسب است پیشنهاد جبهه ملی ایران در داخل کشور را جدی بگیریم و آن را مورد بررسی قرار دهند و در صورت نزدیکی با آنها وارد گفتگو برای همکاری شویم.
ما جمهوریخواهان مناسب است مواضع تشکل هایی که ادعای فعالیت در چارچوب جمهوریخواهی دارند و به اشکال گوناگون اینور و آنور تشکیل می شوند را پس از شناسایی مواضع شان با آنها ارتباط مستقیم برقرار کنیم و ببینیم چگونه می شود با آنها به گفتگو نشست. سپس جهت همکاری های ممکنه با آنها تلاش کرد. ما باید دارای برنامه مشخص باشیم و ببنیم که چگونه می توان همکاری ها را با جریانات دمکراتیک، اجتماعی و مدنی جمهوریخواه گسترش داد. ما باید انرژی مان در جهت تقویت نیروهای جمهوریخواه سکولار دموکرات ضد تبعیض و عدالت خواه باشد که به دنبال سمتگیری برای ایجاد ثقل جمهوری خواهی هستند.
در ضمن باید این واقعیت را نیز قبول کرد مسیری که برای تشکیل و تقویت ثقل جمهوری خواهی طی می کنیم مسیر چندان همواری نیست و باید با انعطاف و تولرانس بیشتری از این کوره راه ها قدم به قدم به سلامت عبور کنیم و فراموش نکنیم که مبارزه اصلی ما با حکومت اسلامی ایران و گذر از این حکومت جنایتکار به یک جمهوری سکولار و دموکراتیک است.
علی صمد
سپتامبر ۲۰۲۳
منابع:
* جوانان مخالف تبعیض و نابرابری به دنبال گذر از هر مدل دیکتاتوری هستند!/علی صمد/ سایت اخبار روز
* عکس از گوگل و سایت های مختلف برداشته شده است.
سپتامبر۲۰۲۳
منبع: فصلنامهی مُروا نشریه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شماره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم و پایانی