Health <- بازگشت

نسل زد در کردستان/فرخ نعمت‌پور

قبل از اینکە بحث را شروع کنیم، باید این سئوال مطرح شود کە اساسا تا چە اندازە می‌توان میان نسل زدی کە بعنوان مثال در غرب بەدنیا آمدە و زندگی کردە با نسل زد ایران و کردستان تشابە قائل شد،... آیا می‌توان از یک نسل همگن گفت؟
بە نظر می‌رسد جواب منفی باشد، هرچند کە در کل نمی‌توان وجود پدیدەای بە اسم نسل زد در ایران و کردستان را نیز رد کرد. چنانکە می‌دانیم نسل زد از لحاظ زمانی بە نسلی گفتە می‌شود کە میان سالهای ١٩٩٧ میلادی تا ٢٠١٢ بدنیا آمدە است. نسلی در پهنای جهان و یا در یک بستر چند فرهنگی، و یا بە اصطلاح جهانی شدە و با امکان تماس بالا با دنیای دیجیتال. طوری کە همین امکان ابزاری ـ دیجیتالی بە یمن امکان ایجاد روابط وسیع با دنیای پیرامونی، آنها را از وضعیت ماقبل بەدر آوردە و خصایصی را می‌پروراند کە اساسا آنها را با نسل پیشین خود بشدت متفاوت می‌کند.

و آیا بطور مثال در کردستان، نسلی کە میان این دو برهە زمانی بدنیا آمدەاند، واقعا از همان امکانات نسل زد اروپایی و یا حتی کلان شهری مانند تهران بهرەمند بودەاند؟

آماری در دست نیست، اما منطقا می‌توان نتیجە گرفت کە نە! از لحاظ کمی و کیفی نمی‌توان میان آنها شرایط تساوی قائل شذ. باید گفت کە نسل زد غربی بشیوە بنیادین در یک بستر فرهنگی کاملا متفاوت پای بە عرصە وجود نهادەاند کە با توجە بە ریشە تاریخی‌اشان در علم و پیشرفت و بطورکلی مدرنیسم و مدرنیتە، با ظهور دنیای دیجیتال با کولەبار پربارتر و مجهزتری بە پیشواز شرایط نوین رفتەاند. حال اینکە در کشور ما، شرایط تا حدود زیادی بگونەای دیگر رقم خوردە است. بعنوان مثال نسل زد ایرانی هنوز با پدیدەای بە اسم دیکتاتوری دینی مواجە است.

بە نظر من نهایتا و منطقا می‌توان نتیجە گرفت کە آری نسل زد در کردستان و ایران نیز پای بە عرصە وجود نهادەاند، و وجود فیزیکی و عینی دارند، اما با ویژگی‌های مخصوص بخود. مثلا احتمالا نمی‌توان همین لحظات زمانی پیدایش را برای آنها در نظر گرفت. همچنین سال و زمان دستیابی آنها بە دنیای دیجیتال باید از ضعف و یا شدت و حدت متفاوت‌تری حکایت کند کە بدون تردید بر تعریف ما از این نسل تاثیر خواهد گذاشت. در جامعەای کە دنیای اینترنت و دسترسی بە آن بشدت فیلتر می‌شود، و فیلترینگ منش اساسی حاکمیت با دنیای ارتباطی کنونی ما را تشکیل می‌دهد، بی‌گمان تصور و یا امکان ارتباطی این نسل با جهان و دنیای پیرامونی‌اش بە همان ترتیب منقطع ، و این، درک و منش او را بشدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. در واقع در مرحلە فعلی آنچە بە نظر من استراتژی حاکمان ایران را تشکیل می‌دهد هر چە بیشتر قطعە قطعە کردن امکان تصور این نسل از جهان کنونی است. یعنی اگرنسل زد  ایدئولوژی حاکمان جمهوری اسلامی را نمی‌پذیرد، اما بنوعی از ایجاد یک تصویر واضح‌تر و روشن‌تر نسبت بە دنیای خارج هم در مخیلە آنها جلوگیری بعمل آوردە شود!

اما بگذارید علیرغم همە این ملاحظات بحث خود را شروع کنیم!

از شروع جنبش 'زن، زندگی، آزادی' چند سالی می‌گذرد. جنبشی کە نسل زد در آن نقش اساسی ایفا کرد، و با حضور خود در خیابان، جامعە ایران را نە تنها یک قدم بلکە چنان بە جلو برد و چنان آن را از فرهنگ مسلط و تحمیلی حاکمان جمهوری اسلامی دور انداخت کە هنوز کە هنوز است، علیرغم همە تلاش‌های سرکوبگران برای بازگشت بە شرایط قبل از آن، قادر بە انجام آن نشدە و البتە در آیندە هم  نخواهند شد. واقعیت این است کە این فرهنگ و نگاە نسل زد است کە خصلت فوتوریستی داشتە و رو بە آیندە دارد، و در عوض این فرهنگ سنتی و بشدت عقب ماندە حاکمان ایران است کە گذشتەگرا و بر همین جهت دارای خصلت ارتجاعی و میرندگی.

بعد از چند سال از گذشت جنبش 'زن، زندگی، آزادی' باید گفت کە تسلط فرهنگی جمهوری اسلامی بوضوح در هم شکستە و جامعە ما وارد مرحلە دیگری شدە کە آن را از گذشتە خود بخوبی متمایز می‌کند. حاکمیت در یک بیان گرامشی‌وار، اتوریتە فرهنگی و ایدئولوژیکی خود را از دست دادە و هرچە تلاش می‌کند قادر بە احیای آن نیست. درست است نسل زد از عهدە تغییر در قدرت سیاسی برنیامد، اما پارادایم فرهنگی را تغییر داد و این درست همان جائی است کە در زمان فاشیسم اروپایی مورد توجە اندیشمند مارکسیستی مانند گرامشی قرار گرفتە کە عرصە نبرد در روبنا را کاملا بنیادین و مهم برای تغییرات در پیش رو در دیگر عرصەها، و از جملە ساخت قدرت سیاسی، ارزیابی می‌کرد.

اما خصوصیات نسل زد در کردستان، کە در یک بستر عمومی‌تر بنام ایران حرکت می‌کند، کام‌اند؟ بعنوان مثال اینکە زدهای کرد چە وجە مشترکی با همگنان خود در باقی ایران دارند، و یا احیانا چە وجوە افتراقی.

البتە شاید این سئوال مطرح شود کە چرا اساسا زد کردی؟ مگر بخش‌های کردنشین در ایران جزو ایران نیستند، و بنابراین دارای همان خصوصیات مفروض؟

باید گفت کە کردستان علیرغم تعلق‌اش بە ایران و اینکە بخشی از این سرزمین پهناور را تشکیل می‌دهد، اما چنانکە تجربە بە ما نشان می‌دهد دارای شرایط و ویژگی‌های مخصوص بخود است. یعنی اینکە در عین اشتراک، تفارقی دارد کە نە تنها منفی بحساب نمی‌آیند بلکە در خود نوعی حسن هم محسوب می‌شوند. قبل از هر چیز بە این علت کە آدم‌ها و گروە‌های اتنیکی متفاوتند، و همین تنوع خود می‌تواند سرچشمە ثروتی بیکران باشد.

نسل زد در کردستان، چنانکە از مفهوم ذاتی 'نسل زد' بر می‌آید نسلی‌ست متعلق بە جهان اینترنت، تکنولوژی ارتباطاتی نوین و شبکەهای اجتماعی. ویژگی‌هایی مشترک کە در مورد همە متعلقان بە این نسل صادق است. بنابراین زد کردی هم موبایل و کامپیوتر در دست دارد، در رسانەهای دیجیتالی فعال است و هر لحظە و هر زمانی کە بخواهد، با لحاظ محدودیت‌هایش، می‌تواند با جهان پیرامون خود در اقصا نقاط آن تماس داشتە باشد.

اما این نسل در کردستان، بر حسب موقعیت جغرافی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی خود در شرایط بمراتب متفاوت‌تری بسر می‌برد. زد کردی از جملە در یک منطقە پیرامونی زندگی می‌کند (بر اساس مدل مرکزگرایی کە در عصر مدرن در ایران پی‌ریزی شدە است، چە در زمان شاە و چە در زمان جمهوری اسلامی)، در فقر بیشتری بسر می‌برد، در جامعەای زندگی می‌کند کە بمراتب امنیتی‌تر است، بنابر سنت مقاومتی کە از همان ابتدای بر سر کارآمدن جمهوری اسلامی در این منطقە سربرآورد و شدت گرفت در محیطی مبارزتر و پر جنب و جوش‌تر زندگی می‌کند؛ و نهایتا اینکە زد کردی بر اساس چنین شرایطی منطقا نسبت بە مرکز از امکانات کمتری در دسترسی بە تکنولوژی ارتباطاتی و از جملە اینترنت برخوردار است.

اگر بحث ایجاد انقطاع در امکان ارتباطی نسل زد با جهان پیرامون را (کە گفتیم توسط حاکمیت اعمال می‌شود)، جدی بگیریم، باید گفت کە این انقطاع در کردستان بیشتر است. بە نظر می‌رسد همین امکان ارتباطی نسل زد را با ایدئولوژی‌ها، کە بنوعی در دوران ما از اهمیت و قدرت آنها کاستە شدە را بیشتر کردە است. علاوە بر این، آنچە در کردستان برجستەتر است برندگی و توان بیشتر مبارزاتی بعلت از جملە همین حضور قابل توجەتر ایدئولوژی از جملە در قالب ناسیونالیسم است. نسل زد کە بیشتر نسل پس راندن ایدئولوژی و برجستەکردن فردگرایی بورژوایی البتە در یک بستر جهانی شدە و با اعتقاد ذاتی بە فلسفە نسبی گرایی است، در کردستان بیشتر با ایدەهای بزرگ و ایدئولوژی ارتباط دارد و  بە همین جهت بە لحاظی متفاوت‌تر است. نسل زد کردستان کە مانند همکیشان خود در دیگر مناطق از عنصر آزادی و زندگی دفاع می‌کند، این دفاع را در هالەای از حضور ایدئولوژی هم بە پیش می‌برد. در واقع بە نظر من این نسل در کردستان نسبت بە مرکز بیشتر حالت التقاطی دارد، و بە همین علت مبارزتر. بە بیانی دیگر اگر نسل زد در کلان شهرها بیشتر در پی یک مبارزە گفتمانی است و کمتر متوجە تغییر در ساختار قدرت سیاسی است، در کردستان از نمود سیاسی بیشتری بهرەمند است.

اما آیا مبارزتر بودن آن، بمنزلە تسلط نهایی ایدئولوژی بر این نسل خواهد بود؟ بە نظر می‌رسد جواب منفی باشد. بە این علت کە در کشکمش درونی نسلی کە از یک طرف بیشتر با ایدئولوژی در تماس است و از طرف دیگر در دنیای نسبی گرایی خود سیر و سیاحت می‌کند، این گرایش دوم است کە نهایتا مسلط می‌شود و هویت واقعی آنرا رقم می‌زند. باید گفت کە علیرغم هر فراز و نشیبی، این خوش رفتاری، پرهیزکاری و ریسک گریزی است کە مسلط خواهد شد. ویژگی‌هایی کە بنیان جنبش 'زن، زندگی، آزادی' را تشکیل دادند و آنرا از نسل‌های قبل از خود جدا کردند.

البتە باید گفت کە منش رفتاری و دیدگاهی این نسل تنها توسط امکانات دیجیتالی تعیین نمی‌شود، و مانند هر پدیدە دیگری نقش عوامل سیاسی و اجتماعی، بویژە در حوزە رفتاری قدرت سیاسی، بسیار تعیین کنندە است. بعنوان مثال بە کردستان سوریە نگاهی بیافکنیم کە نسل زد، اگر برهە زمانی تولد آن را در نظر بگیریم تا حدود زیادی تحت تاثیر یک ایدئولوژی خاص در قامت یک جریان سیاسی عمل می‌کند کە بوضوح نشان دهندە تاثیر ایدئولوژی بر رفتار و منش آن است. بنابراین اگر شرایط در کردستان ایران سخت‌تر شود و تلاطمات سیاسی و اجتماعی بە جایی برسند کە امکان ظهور تمایلات این نسل و پراکتیزە کردن آن وجود نداشتە باشد، همان تجربە در کردستان ایران هم تکرار شود.

نهایتا اینکە باید گفت کە آنچە مشخصە نسل زد کردی‌ست این است کە این نسل نسبت بە همکیشان خود در مرکز بیشتر در یک فضای التقاطی بسر می‌برد و بە همین لحاظ بستە بە وضعیت سیاسی ـ اجتماعی بیشتر مستعد پذیرش ایدئولوژی است. نسل زد در کردستان اگرچە بطور کلی در یک بستر پلورالی حرکت می‌کند، اما پلورالیسم آن بشیوە بالقوە دارای یک هستە مرکزی است کە بەگاە خود می‌تواند آن را بشیوە جدی وارد مخاصمات سیاسی بە شکل کلاسیک کند.
فوریه  ۲۰۲۵